دوشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۴
 |  1/ نوامبر/ 2016 - 6:58
  |   نظرات: 2 نظر
1,294 بازدید

محمد شریف صدیقی: آرزوي من ارتقای بخش اوز به شهرستان است

 هادی صدیقی/ پیام اوز: محمدشريف صديقي فرزند محمدهادی صديقي و فاطمه‌بانو کمالي متولد پنجم مهرماه ۱۳۲۶ در شهر اوز است. او تا کلاس نهم را در شهر اوز و در دبستان بدري و دبيرستان هوشيار می‌گذراند و کلاس دهم را در شهر لار، و براي دو سال آخر دبيرستان به بندرعباس می‌رود. پس از اتمام سربازي، براي ادامۀ تحصيل عازم شهر بمبئي در هندوستان شده و تحصيلاتش را در رشتۀ اقتصاد تا مقطع کارشناسي‌ارشد اقتصاد کشاورزي و صنعتي به پايان می‌رساند. وي در سال ۱۳۵۹ با مهناز محمودي فرزند محمد ازدواج کرده که حاصل اين ازدواج دو پسر و يک دختر است. «هادي» تحصیل‌کردۀ عمران ساکن تهران، «طناز» دانشجوي مهندسي شهرسازي دانشگاه دولتي کازرون و «سام» دانشجوي مهندسي معماري دانشگاه حافظ شيراز است.

گفت‌وگوی رسانه‌ای با يکي از اعضاي خانواده به‌ویژه پدر، هم مشکل است و دشواری‌های خاص خود را دارد، و هم از جنبه‌های ديگر آسان است. از سويي به خاطر آشنايي کامل، خبرنگار می‌داند چه پرسش‌هایی را مطرح کند و گفت‌وگو را به همان سمتي که می‌خواهد، می‌کشاند، ولي از سويي ديگر امکان دارد از دايرۀ بی‌طرفی کنار رود و … که خوانندگان بهتر داوري خواهند کرد.

******************************

* براي نخستين پرسش، از سال‌ها خدمتتان در استانداري فارس و اين‌که چگونه در آن‌جا مشغول به کار شديد و نیز سمت‌هایتان بگوييد.

پس از اتمام تحصيل، در برگشت به ايران به دفتر اشتغال و کاريابي دانش‌آموختگان خارج از کشور که در نخست‌وزیری تأسیس شده بود مراجعه و فرمِ مربوط را تکميل کردم که فوري چند محل کار خالي در استان‌های مختلف را که با رشتۀ تحصيلي من هم‌خواني داشت، پيشنهاد دادند که در نهايت در سال ۱۳۵۴ راهي استانداري فارس شدم و در سال ۱۳۵۸ به استخدام رسمي درآمدم. تا پيش از آن به‌صورت قراردادي مشغول به کار بودم. شغل اداري من در بدو ورود کارشناس برنامه‌ریزی و بودجه بود که در طي سال‌های خدمت، از کارشناس امور مالي گرفته تا کارشناس بودجه و حسابرس، حسابرس ارشد و حسابرس خبره تغيير کرد که در نهايت، سال ۱۳۸۴ با پست کارشناس‌مسئول امور مالي و اداري بازنشسته شدم. در کنار کار رسمي، سِمَت مترجمي و تشريفات استانداري را نيز تا سال ۱۳۷۹ عهده‌دار بودم و عضو تمام گروه‌های تخصصي شامل آموزش، عمران، تخصيص اعتبارات و… نيز بوده‌ام. همچنين داراي ۲۲ مورد طرح مکتوب قابل‌قبول و مجلد هم هستم که دو مورد آن در سطح شهرداری‌های کشور اجرايي شد.

* در غياب شوراهاي اسلامي شهر، سال‌ها استاندار به عنوان قائم‌مقام شوراهاي اسلامي بوده و شما در سمت کارشناس‌مسئول به شهرداری‌های مختلف استان فارس مشورت می‌دادید و پيشنهادها، مسائل و مشکلاتشان را بررسي می‌کردید. با توجه به اِشرافتان به مسائل شهرهاي مختلف استان، جايگاه شهرداري اوز در بين شهرهاي استان فارس چگونه بود؟

اوز در بين شهرداری‌ها هميشه در جايگاه خوبي بوده، آن‌هم به دو دليل: اول همکاري و همياري مردم با شهرداري و دوم وجود شهرداران باسواد و مسئولیت‌پذیر و داشتن کادري آگاه و دلسوز در شهرداري. در آن دوران شهرداري اوز براي گرفتن مشورت و آموزش، در تماس دائم با استانداري بود.

* در سال‌های کار در استانداري، با شهرداران مختلفي همکاري داشته‌اید، شهرداران اوز را چگونه ارزيابي می‌کنید؟ نقاط قوت و ضعف شهرداري اوز را در چه چيزي می‌بینید؟

همان‌گونه که اشاره شد، سعي می‌شد شهرداران آگاه و باتجربه منصوب گردند و به همين لحاظ هميشه شهرداران شهرمان سرآمد بودند. کارکنان نيز آموزش‌دیده و آگاه به مسائل اداري و از شخصیت‌های خوب آن دوران بودند و مهم‌تر این‌که در گرفتن مشورت براي گره‌گشایی، هيچ ابايي نداشتند و مدام در تماس بودند. همچنين آن‌ها سواي علم، دانش و آگاهی‌شان اشخاصي جاافتاده در بين شهرداری‌ها بودند به‌صورتي‌که با شهرداران منطقه در رفع مشکلات همراه بودند که همۀ اين‌ها نقاط مثبت و قابل‌قبول بود. یکی از نقاط ضعف، نداشتن مهمان‌سرا در آن زمان بود که مأمورين اعزامي امثال ما شب‌ها به هتل جهانگردي لار مي‌رفتيم. پيشنهاد هميشگي من در آن زمان خريد خانه‌هاي اطراف شهرداري براي توسعۀ محل اداري و ساخت مهمان‌سرا بود، که در آن زمان بدان توجهي نشد و هنوز هم بر پيشنهادم استوار ايستاده‌ام. شهرداري لازم است منازل اطراف شهرداري را -که جز دو الي سه مورد، بقیه از بافت قديم هستند- براي گسترش فضاي شهرداري خريداري نمايد. چون جاي شهرداري فعلي مناسب‌ترين محل براي استقرار شهرداري است؛ چرا که در ميانۀ شهر واقع شده و دسترسي از تمام نقاط به آن سهل و آسان است.

* در سال‌هاي کار در استانداري، خدماتي فراتر از مسئوليت و پست اداري به کل استان به‌ويژه منطقه يعني شهرهاي جنوبي استان آن هم بدون هيچ‌گونه چشمداشت به انجام رسانديد، هم چنين سال‌ها پيگير موضوع کم‌آبي شهر اوز بوديد. اين کارها چگونه ميسر مي شد؟

مي‌توانم بگويم که در کميسيون‌هاي تخصيص اعتبارات و برنامه‌ريزي اولويت‌هاي عمراني، هر چه در توانم بود براي منطقه انجام مي‌دادم و عزيزانِ همکار هم احترام مرا داشتند. براي رساندن آب به منطقه جور زيادي متحمل شديم و چه‌ها که نکرديم. از هر کاري که از دستم بر مي‌آمد، دريغ نداشتم، به‌گونه‌ای که گاهي استاندار وقت مي‌گفت تو کارمند ما هستي يا نمايندۀ لارستان؟ در تمام جلسات به هر قيمتي که بود، حضور چشمگير داشتم و امروز خوشحالم که تلاش‌هایم به نتيجه رسيده است.

* در مقايسه با گذشته، وضعيت شهر را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟

مدت‌هاست به شهرم نيامده‌ام و نظري ندارم. کمبودهايي احساس مي‌شود، ولي حرفي براي گفتن ندارم.

* آيا پيگير اخبار اوز هستيد؟ چگونه از اخبار اوز باخبر مي شويد؟

مرتب و از طريق تلفن، اينترنت، وسايل ارتباط جمعي، نشريات عصر اوز، پيام اوز و … .

* بيشتر علاقه‌مند هستيد چه نوع اخباري را دريافت کنيد؟

اخبار خوبي که حاکي از پيشرفت و ترقي و تعالي شهرمان باشد. از شنيدن کارهاي خلاف قانون بيزارم.

* چه انتظار يا خواسته‌ای از مردم و مسئولین اوز داريد؟

يک‌دلي و یک‌رنگی و مهر و صفا باشد و نه گِله و گله‌گذاری و تخريب همديگر. خوشحال می‌شوم رئيس و مرئوسي در کار نباشد و آستین‌ها براي پيشرفت و تعالي بالا زده شود، تا تخريب چهره‌ها. مگر مهرورزي و دوستي بی‌پاسخ می‌ماند؟

* دوست داريد در اوز چه تغييراتي روي دهد؟

آرزوي هميشگي من ارتقای بخش به شهرستان است که تاکنون به علت تخريب چهرۀ واقعي شهرمان، ناديده گرفته شده است. اولين پيشنهاد شهرستان‌شدن به سال ۱۳۵۵ برمی‌گردد که متأسفانه به علت کج‌نظری عده‌ای ذی‌نفوذ، به سرانجام نرسيد و پيشنهاد منسجم بعدي در سال ۱۳۵۹ بود که اوز در اولويت اول و لامرد در اولويت دوم قرار داشت، که جنگ تحميلي و مسائل حاشیه‌ای منجر به ناديده‌گرفتن آن شد. ولي لامرد با توجه به حضور چشمگير در جبهه‌های جنگ و نزديکي سران شهر به مرکز و همت والاي آن‌ها در معرفي شهرشان، با تلاش و کوشش‌های فراواني همانند چارترکردن هواپيما و کشاندن مسئولان به محل، امتياز سال ۵۹ را گرفتند که صددرصد حقشان هم بود.

* به نظر شما تأثیرگذارترین کاري که در سال‌های اخير در اوز صورت گرفته، چه بوده است؟

احداث دانشگاه پيام نور که نور دانش را در منطقه روشن کرده، يکي از بارزترين اعمال خيرخواهانه است که به دنبال آن دانشگاه آزاد و همچنين دانشکدۀ دولتي بهداشت نيز ساخته شد و به بهره‌برداری رسيد. عمل خير احداث بيمارستان جديد و نيز ساخت هتل که در دست احداث است و هميشه از اولویت‌های اول ما بود، از کارهاي تأثیرگذارِ انجام‌شده در اين سال‌هاست. کار مهم و بزرگ ناصر اسفندنيا با تأسیس کشتارگاه صنعتي مرغ که همتي بزرگ و دورانديشي بزرگي در جلب سرمايه بوده و هست که موجب اشتغال‌زایی و استقلال تعدادي جوان شده و نيز سد جام‌گوهري به‌عنوان پيشتاز در امر کشاورزي در منطقه‌ای خشک و بی‌آب که گام بسيار بلندي براي رونق و آباداني منطقه است نيز يکي از اين کارهاي تأثیرگذار است. ناگفته نماند مسکن مهر نيز گام خوبي در توسعۀ شهري بود.

* آيا بين اوزي‌هاي شيراز همدلي و همبستگي وجود دارد؟ به نظر شما چگونه اوزي‌هاي مقيم شيراز می‌توانند با هم و نيز با شهر آبا و اجدادی‌شان همکاري بيشتري داشته باشند؟

صددرصد. اوزي‌هاي مقيم شيراز از ديرباز مثل يک روح در چند جسم نسبت به شکوفايي و پيشرفت زادگاهشان منسجم، يک‌رنگ و هم‌ایده‌اند و هميشه حامي و پشتيبان بوده و هستند. آن‌ها بدون هيچ چشمداشتي حاضر به همکاري و همراهي و ارائۀ تجربيات بوده و هستند.

img-666

* آيا اوزي‌هاي مقيم شيراز در پيشبرد امور شهر و بخش اوز فعاليتي دارند؟

اوزي‌هاي مقيم شيراز بی‌سروصدا در اين اداره و آن اداره هميشه به دنبال توسعه و پيشبرد اهداف عمراني شهرشان بوده و هستند که خود من شاهد چندين و چند ملاقات آن‌ها با استانداران وقت بوده‌ام.

* سال‌ها پيش و پس از انقلاب به‌عنوان مترجم در تشريفات استانداري فارس نيز خدمت کرده‌اید و کار ترجمۀ همزمان مقام‌ها و شخصیت‌های مهمي که به استان فارس و شيراز سفر می‌کردند، از افراد مشهوري همانند مارگارت‌تاچر گرفته تا مقامات مختلف کشورهاي گوناگون را بر عهده داشته‌اید. کار ترجمۀ همزمان چگونه بود؟ خاطره‌ای از آن دوران داريد؟

کار ترجمۀ همزمان يکي از سخت‌ترین کارهاست. مخصوصاً در زماني که انقلاب شده بود و با توجه به اين‌که انقلاب يک انقلاب ديني بود، آيات قرآني و احاديث در حين صحبت استفاده می‌شد. حال مترجمي که ناخودآگاه می‌خواهد آياتي را درست و به‌جا ترجمه کند آن‌هم در حالی که چشم‌ها همه به‌سوی توست، خود بخوان حديث مفصل از این مُجمل.

* از تجربۀ ورزشی‌تان در فوتبال دهۀ سي و چهل اوز خاطره‌ای داريد؟

در دوران دبيرستان عضو تيم فوتبال لار بودم که دو بار با اوز مسابقه داشتيم؛ يک بار در اوز و یک ‌بار در لار که من پاي ثابت بودم. از تجربه‌ام استفاده کردم و در تابستان تيمي در پشت تُمب ‌فيروزه تشکيل دادم که گاهی با تيم دبيرستان اوز وارد مسابقه می‌شد. تيم ما تيم آزاد بود و اعضاي آن ثابت نبودند و غالباً از کساني بود که براي گذراندن تعطيلي تابستانه چه از دوبي و چه از نقاط ديگر به شهر آمده بودند تشکيل می‌شد و من که تجربۀ مربی‌گری زنده‌یاد «رزميوش» که فارغ‌التحصیل دانشگاه در رشتۀ ورزش بود را در لار داشتم، در هدايت تيم و مربی‌گری به کار گرفته بودم.

* در کارهاي هنري نيز همواره فعال و در گروه تئاتر مشعل اوز نيز عضو بوديد. اعضاي گروه چه کساني بودند؟ چند نمايش بر روي صحنه برديد؟ آيا در هندوستان نيز کارهاي هنري را ادامه داديد؟

فعالیت‌های هنري را از همان کلاس اول دبستان و در جشن‌های مدرسه شروع کردم. بعدها گروه تئاتر مشعل اوز را  – که همۀ ما در بنیان‌گذاری‌اش سهيم بوديم- بنيان نهاديم که بنیان‌گذارانش عبارت بودند از: زنده‌یادان امين سيفايي و عبدالله رجايي و آقايان: عبدالحميد پيشداد، محمدشريف کرامتي، رئوف کرامتي، خود من و سه نفر از آموزگاران غير اوزي (آقای درخشش و يک نفر ديگر از شيراز و يک نفر از آباده). حدوداً ده نمايش به روي صحنه برديم که يکي از آن‌ها به مدت سه شب در شهر لار و در تالار وقت شهرداري به روي صحنه رفت که درآمدش هم صرف امور خيريه شد و چون بلیت به صورت همت عالي(با همت خریدار) بود، درآمد آن هم بالا بود. بعدها در بمبئي نيز به فعالیت‌های هنري ادامه دادم؛ هم در صحنۀ تئاتر بودم و هم در ساير رشته‌های فرهنگي، و عضو چندين گروه فرهنگي و دانشجويي نيز بودم.

* تاکنون هفت کتاب ترجمه و تألیف کرده‌اید و تعدادي کتاب نيز نزد ناشر در نوبت چاپ داريد. کتاب‌هایتان را چگونه ارزيابي می‌کنید؟

کتاب‌ها را بايستي از اهل‌فن خواست توضيح دهند. هيچ ماست‌فروشی نمی‌گوید ماست من ترش است.

* بررسي کتاب‌هایتان نشان می‌دهد به ناشناخته‌ها علاقۀ بسياري داريد. يوگا را نيز تا درجۀ منترا ادامه داده‌اید. کمي از دنياي ناشناخته‌ها بگوييد.

من به ناشناخته‌ها علاقه‌مندم و به همين منظور ۵۰ سالي است که آن را دنبال می‌کنم و هر جا نشاني از آن است، من هم شايد در گرداگردش. در اين مورد مفصلاً در صفحۀ «حکایت‌های ما» که زيرنظر جناب انداچۀ عزيز در فیس‌بوک اداره می‌شود، چيزهايي نوشته‌ام.

* مرحوم پدرتان سال‌ها در ثبت‌احوال به خدمت مشغول بود. ايشان را بيشتر معرفي کنيد.

پدرم حاج محمدهادی صديقي متولد اوز و بزرگ‌شدۀ بندرعباس بود که تا کلاس ششم ابتدايي آن زمان درس ‌خوانده و با زبان‌های اردو، عربي، انگليسي و بلوچي آشنا بود. او در حدود سال ۱۳۱۰ وارد بازار می‌شود و پس از سفري در بحرين مشغول به کار می‌گردد. سپس برای ادامۀ کار، به تجارتخانۀ پدرش می‌رود و حجره‌ای در بازار کرمان در کنار ساير تجار اوزي برپا می‌کند. بعد از آن در حادثه‌ای خودخواسته به سربازي می‌رود و از آن‌جایی که باسواد بوده، منشي سرهنگِ فرمانده می‌شود که پس از اتمام خدمت او را به وزارت کشور معرفي می‌کند و با حکم رسمي، بخشدار بلوچستان می‌شود، که خود داستان جداگانه‌ای دارد. پس از مدتي تصميم به استعفا می‌گیرد و موافقت نمی‌شود، ولي با انتقالش به ثبت‌احوال موافقت می‌گردد که بقيۀ خدمتش را در ادارات ثبت‌احوال بندرعباس، جويم، بنارويه، بستک و لار جمعاً به مدت ۳۵ سال به پايان می‌رساند و بازنشسته می‌شود. پدرم روز هفتم شهريور ۱۳۶۹ در سن ۸۲ سالگي در بيمارستان نمازي شيراز با دنيا خداحافظي کرده و به آرامش می‌رسد.

* با سپاس از وقتي که در اختيار «پيام اوز» گذاشتيد، براي کلام پاياني چه سخني داريد.

سربلندي و سرافرازي همشهريان و خاک وطنم آرزوی من است.

 

 

 

 

 

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

2 Responses to “محمد شریف صدیقی: آرزوي من ارتقای بخش اوز به شهرستان است”

  1. عبدالله خضری از تهران گفت:

    ایشان در زمان حضورشان در استانداری خدمات زیادی به اوز کرده اند و از این بابت سپاسگزاریم و در زمینه فرهنگی ، ترجمه و تالیف کتاب کار ارزشمندی است که انجام میدهند .

    • محمدشريف صديقي گفت:

      لازم به یاد آوری است که کتاب خانه فعلی شهرمان به همت ارایه طرح وپیگیری های مستمر جناب مهندس عبدالله خضری که در آن زمان مسولیتی در اداره کل برنامه ریزی استان در سال ۵۶ اگر اشتباه نکنم بعهده داشتند بنا نهاده شد وبنود روزی که تا به ثمر رساندن طرحش دست از پیگرری بردارند وبه استانداری مراجعه ننمایند …همه ما باید قدردان زحمت وطرح زیبا وبا ارزشش باشیم که امروز توانسته با جلب نظر خیرین کتابخانه به چنین جایگاهی برسد …البته همراهی مستمر جناب محمد محمودی وجناب عبدالحمید نامور هم جای بسی تقدیر د ارد که همواره در جلب کمک خیرین از هیچ کوششی دررغ نداشته اند ….۰

نظر سنجی

یک سال از فعالیت شوراهای ششم شهر و روستا گذشت. میزان رضایت شما از عملکرد و فعالیت های سال اول شورای اسلامی ششم شهر اوز چقدر است؟

Loading ... Loading ...
آخرین نظرات
  • سلام لازم است متخصصان کارکشته در این مورد از شهر های بزرگ و..دعوت و مشاوره بدهند .افراد معرفی شده هم بصورت تجربی و آشنا به منطقه می توانند کمک کنند ولی بدون علم و دانش رو...
    شهروند در مطلب: اتاق فکر اقتصادی اصناف شهرستان اوز تشکیل می شود
  • خیلی خوب است قاضی محکومان را به پرداخت جریمه در حق عمران شهر هم محکوم کند...
    آرزو خ ه آ.خ در مطلب: تقدیر بهزیستی شهرستان اوز از اجرای احکام جایگزین حبس در حمایت از معلولین
  • مبارک است. اینشالله اخبار هفته. کتاب که خیلی هم زیاد بود. تمام شود. ومسولان. بفکر. کارهای. زیرساختی. واقتصادی. وعمرانی. در اوز. بپردازند ماندگاری. نسل. جوان. به توسعه اقت...
    اقتصاد. وعمران. وابادی. اوز. را دریابیم در مطلب: درخشش اوز در سی و سومین دوره هفته کتابخوانی 
  • تنتان سالم ایده هایتان بارور و گامهایتان استوار...
    در مطلب: اتاق فکر اقتصادی اصناف شهرستان اوز تشکیل می شود
  • به امید شهری آباد منطقه ای آباد کشوری آباد و جهانی آباد...
    در مطلب: اتاق فکر اقتصادی اصناف شهرستان اوز تشکیل می شود
  • ممنونم از اظهار نظر تمام عزیزان چه آنهایی که موافق هستند و چه آنانی که بر مطلب نقد دارند امیدوارم شهرستان ما همیشه پر رونق باشد. هدف همه ما پیشرفت و رشد و توسعه متوازن اس...
    فرید دستوری در مطلب: شهر جلسات و مراسم
  • نشاط و سلامتی برای همگان آرزومندم خدا قوت...
    در مطلب: برگزاری کوهنوردی خانوادگی در روستای گلار شهرستان اوز
  • چنانچه نگاهی به شهرهای. گراش. خنج. بستک و.......بیندازیم. اثار تحرک عمرانی. واقتصادی. وتوسعه شهری دران دیده میشود اما. در اوز همه نگاهها متوجه مسایل. سطحی. وروبنایی است ه...
    حکایت. فرهنگی بودن شهر اوز !!!! در مطلب: شهر جلسات و مراسم
  • درود بر شما اقای دستوری حرف دل مردم زدی ای کاش به جای این خرج ها کوچه ای اسفالت میشد تا چهره شهر عوض شود...
    فرهنگی در مطلب: شهر جلسات و مراسم
  • با شادباشی صمیمانه و درودی خالصانه بر شما و تمام دست اندرکاران ارجمند و افتخار آفرینی که طی سالها تلاش با تیزبینی چنین روز ی را در تاریخ شهرمان رقم زده اند . روزی که مراس...
    سیلوانا سلمانپور در مطلب: افتتاحیه سی و سومین دوره هفته کتاب ایران به میزبانی اوز برگزار شد