دکتر امین مقدم، دکترای خود را در رشتۀ جغرافیای انسانی از دانشگاه لیون در فرانسه دریافت کرده است و هماکنون استاد پژوهشگر در دانشگاه رایرسون در تورنتو میباشد. او متخصص مطالعات مهاجرت و مطالعات فرهنگی است. نگاه او به آثار هنری و فرهنگی از منظر اجتماعی میباشد و به تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آنها در روند مهاجرت، حرکت و جابهجایی افراد و فرایندهای جهانی شدن و پویشهای فراملیتی میپردازد. از اینرو بخشی از پژوهش او مربوط به حرکتهای فرهنگی و هنری در شهر دبی و ارتباط آن با مسئلۀ مهاجرت و تحولات شهری است.
برای این کنفرانس علمی- پژوهشی که با همکاری مرکز ایرانشناسی- پاریس برگزار شد، از ایشان دعوت به سخنرانی شده بود که در تاریخ ١٨ نوامبر ۲۰۲۱ انجام گرفت.
این کنفرانس حول محور یک بخش مهم تئوریک میچرخید که دربارۀ فرهنگ و چرخش فرهنگی(Cultural circulation) است و اینکه چگونه میتوان به درک مسائل اجتماعی و مسائل مهاجرت پرداخت/ او زندگی خانم سلمانپور را یک نمونۀ بسیار عالی و بارز از دیدگاه همین تئوری چرخش فرهنگی دانسته که با اقدامات گستردۀ خود و ارتباط دائمی با زادگاه و میهن از یک طرف و گروههای مختلف از کشور میزبان و کشورهای دیگر، هم تأثیر گرفته و هم بسیار تأثیرگذار بوده است.
دکتر مقدم ابتدا به مطرح کردن تئوری چرخش فرهنگی بهصورت آکادمیک پرداخت. سپس گفت: با نگاهی به بیش از ۳۰ سال زندگی و فعالیتهای خانم سیلوانا سلمانپور، شاعر ایرانی ساکن امارات عربی متحده، ببینیم چگونه و چهقدر توانستهایم به مسائل مطرح در این تئوری برسیم و نشان دهیم چگونه زندگی و آثار خانم سلمانپور نمونۀ بارزی از مصداق این تئوری است. چهطور میتوانیم از یک طرف به آثار و امور فرهنگی فعالیتها نگاه کنیم و از طرف دیگر به مسائل اجتماعی پیامد آن. من این را به سه بخش تقسیم کرده و توضیح خواهم داد.
۱- یک بخش در واقع رابطۀ ایشان با زادگاهشان «اوز» فارس در منطقۀ «لارستان» و اینکه چگونه این ارتباط از طریق فعالیتهای نیکوکاری نیز برقرار شد. آنچه در حقیقت فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی محسوب میشوند و رابطه برقرار کردند با امور فرهنگی و ادبی که در بخشی از آثار ایشان بهوضوح دیده میشود.
عکسهایی از سخنرانیها و حضور در مراسم افتتاحیۀ دانشگاه و بیمارستان و آنچه به همت نیکوکاران شهرش ساخته شده است و نیز شعرهایی تأثیرگذار که برای جلب نظر نیکوکاران در تأمین امور مالی این ساختوسازها سروده است و در گردهماییهای همشهریانش خوانده و به این ترتیب از قدرت بیان و شعر و ادبیات برای پیشبرد امور گسترش شهری و رفع کمبودهای اجتماعی استفاده کرده است.
اجازه دهید همین چرخش فرهنگی را از کانالی دیگر نگاه کنیم.
برای مثال، از طریق مذاکرات و تبادلنظرهایی که با باشگاه ایرانیان برای تشکیل و تداوم اولین انجمن ادبی ایرانیان در امارات برقرار کردند و حدود ۳۰ سال پیش توانستند فضای باشگاه را به یک فضای فرهنگی تبدیل کنند.
آنچه برایم جالب بود اینکه مکانی که ممکن است تعریف سیاسی، اجتماعی آن چیز دیگری بوده باشد در یک دورۀ تاریخی تبدیل شده به یک فضای فرهنگی و فضای تعامل و بحث و گفتوگو بین شهروندان یک کشور؛ یعنی ایرانیانی که در امارات هستند و خانم سلمانپور بهعنوان یک بازیگر مهم، با مذاکرات مستمر و تشکیل و تداوم انجمن ادبی حافظ-دبی و به دنبال آن برگزاری اتفاقات فرهنگی و هنری؛ چون برگزاری شبهای عمومی شعر و شعرخوانی، بزرگداشت شاعران برجستۀ ایران، برگزاری شبهای شعر لارستانی و اینچنین فعالیتهای فرهنگی ادبی که باعث ترغیب و جذب مردم به امور فرهنگی شده است، چنانکه چند سال بعد گروه هنری مهرگان تشکیل میشود و تئاتر لارستانی در همان باشگاه برقرار میگردد.
چیزی که در روند این داستان برای من بسیار اهمیت داشت، این است که فرهنگ یک منطقهای که در ایران به حاشیه کشیده شده بود و در حاشیۀ جغرافیایی و فرهنگی ایران قرار گرفته بود، چگونه تحتتأثیر روند مهاجرت در دبی مرکزیت بیشتری پیدا میکند.
در واقع صدای لارستانیها با کارها و شعرهای خانم سلمانپور از حاشیه به مرکز و مردم میرسد. با حضور در برنامههای رادیویی و اقدام بیسابقۀ برگزاری بخشی از برنامۀ رادیویی به زبان لارستانی و نیز بازتاب این فعالیتها در نشریات ایران و امارات و کشورهای دیگر، نشاندهندۀ تأثیرگذاری کارهای خانم سلمانپور است که توانسته بهنوعی معرفی منطقه و فرهنگ آن را نیز از حاشیه به مرکز بکشاند.
(بهاصطلاح این یک نوع فرضیه و سؤالی بود که در ابتدا مطرح شده بود.)
و بالأخره در بخش یا مقیاس سوم، تحتتأثیر قرار گرفتن کارها و فعالیتهای خانم سلمانپور و ارتباطات ایشان در شهر دبی و اینکه تحولات شهر دبی که در ۳۰ سال گذشته به یک شهر گلوبال و جهانی تبدیل شده است چگونه باعث شده است در روند تولید فرهنگی هنری ایشان و در عین حال ارتباطات اجتماعی ایشان تأثیر بگذارد. آنچه هم در مضامین شعرهای او میتوان این جهانی شدن را دید و هم در ارتباطات اجتماعی که برقرار کردهاند.مثلاً از دهۀ ۱۹۹۰ که با شاعر تونسی آشنا میشوند و بعد با دکتر شهاب غانم و سپس ترجمۀ شعرهایشان ابتدا به زبان عربی و بعد مثلاً به انگلیسی در شبشعرهای بینالمللی «پوئتیک هارت یا قلب شاعری» که میتوان بهعنوان یک فضایی که مورداستفادۀ او قرار گرفته نام برد، و یا آشنایی با خانم دکتر «النا مولچانوا» زبانشناس روسی و ارائۀ چندین مقاله در دانشگاهها و مراکز فرهنگی روسیه و ترجمه و چاپ آنها به زبان روسی، نمونههایی است که نشان میدهد از طریق دبی بهعنوان یک شهر جهانی وارد روابطی شدند که از آن سطح منطقهای ایران و لارستان گذر کرده و به سمت جهانی شدن حرکت کردند.
این سه بخش در واقع ستون و پایههای سخنرانی ایشان بود که در هرکدام از این بخشها با مقیاسهای اجتماعی و یا جغرافیایی، یک نمونه از شعرهای خانم سلمانپور را به نمایش درآوردند.
مثلاً در مورد روابط اجتماعی، شعر «همدلی در امارات» را به زبان انگلیسی یا شعرهای عاشقانه یا مسائل زنان که بیشتر در شبهای شعر بینالمللی دبی «قلب شاعری یاPoetic heart » ارائه داده بودند و یا شعر چندزبانۀ «مشکل بیبی و پِرِستَ» که داستان گفتوگوی یک خدمتکار فیلیپینی و خانمی خانهدار است و به زبانی ترکیبی، از واژههای زبانهای مختلف عربی، فارسی، لارستانی، انگلیسی، هندی و … بود را به زبان فرانسه ترجمه کرده و نمایش دادند. دکتر مقدم توضیح دادند که این شعر به نحوی بسیار درخشان بیانگر بخشی از زندگی اجتماعی دبی است. بنابراین، چون این بازنمایی از زندگی مردم در دبی بود، نتیجتاً دریافتش نیز خیلی مهم بود؛ چون مردم خودشان را در آن پیدا میکردند.
حتی شعری اجتماعی با نگاهی سیاسی را نیز بدون ترجمه نشان دادند و گفتند: فقط اشارهای است که نشان دهم که یک بُعد سیاسی و کنشگری سیاسی نیز در شعر ایشان موجود است و نشان میدهد فعالیتهایی که برای زادگاهشان «اوز» میکنند بهعنوان شهروندی که در خارج از ایران است، حتی در فضای اجتماعی سیاسی ایران تأثیرگذار است.
تعداد زیادی نیز عکسهایی از مراحل مختلف و موضوعات مختلف برگرفته از رسانههای گوناگون یا از آرشیو شخصی ایشان با دستهبندی موضوعی در زمان توضیح آن بخشها و نیز نقشهای از منطقه لارستان نمایش داده شد.
دکتر مقدم توضیح دادند که اینها ثبت عینی فعالیتهای فرهنگی هنری است که بهعنوان بخشی از پروسۀ تاریخنگاری منطقۀ خلیج فارس، تاریخ ایران، تاریخ امارات و تاریخ لارستان مهم است.
اهمیت آرشیوهای شفاهی و کتبی این فعالیتها نیز بهعنوان راهی برای فهم لایههای مختلف تاریخ اجتماعی هر جا بخصوص مناطق مذکور، محسوب میشوند.
از این روی برای من و آنهایی که در زمینۀ علوم اجتماعی فعال هستند بسیار قابلتوجه است؛ چراکه ما باید اتفاقاتی را نشان دهیم که شاید کمتر قابل دید هستند و این، برای تاریخ منطقه نیز مهم است.
فرهنگ تمام این تعاملات و اتفاقاتی است که بین دادههای تاریخی ما و بین زندگیهای ما اتفاق میافتد و تحتتأثیر آنها قرار میگیرد. برای همین وقتی از فرهنگ صحبت میکنیم نباید فقط به مرزهای سیاسی جغرافیایی آن محدود شویم. بهاصطلاح برای فهم واقعیتهای اجتماعی و تاریخ فرهنگی باید یک نوع نگاه فراملی یا میانملی (trans national ) به معنای پروسۀ تغییر داشته باشیم.
همچنین در تاریخ فرهنگی نیز ثبت و نمایاندن این فعالیتها و دستاوردهای آن از اهمیت بسزایی برخوردار است.
وقتی صحبت از فرهنگ میکنیم یا حداقل منظور من از فرهنگ در این سخنرانی و کلاً در موضوعات علوم اجتماعی، صحبت از مرزهای غیرقابل تغییر یا مرزهای مشخصشده نیست. یعنی در واقع فرهنگ را بهصورت یک سری اِلمانها یا عناصری نگاه میکنیم که دائماً تحتتأثیر تعاملات با دیگری هستند و با فرهنگهای دیگر ارتباط برقرار میکنند و حتی نوع نشانههایشان، نوع بروز آنها نیز تغییر پیدا میکند.
بنابراین، فرهنگ آن چیزی نیست که ما بخواهیم بگوییم فرهنگ ایرانی یا فرهنگ اماراتی یا فرهنگ لارستانی … برای رسیدن به این نگاه، پرداختن به زندگی و عملکردهای چنین افراد خستگیناپذیری ارزش ویژهای دارد؛ از این جهت که به ما فهم متفاوتی از تاریخ منطقه، تاریخ شهری، حتی تاریخ ملی، میانملی و فراملی میدهد. بنابراین، همین رویکرد فرهنگی یا چرخش فرهنگی، نهتنها در پروسۀ تاریخنگاری بلکه در درک مطالعات جامعهشناسی نیز مهم و تأثیرگذار است.
همۀ افراد در واقع چنین تواناییهایی را ندارند، ولی ایشان با درایت و انگیزۀ درونی، بهنوعی هم از فضای شعر و نوشتههایشان کمک گرفتنهاند و هم آنها را تحتتأثیر زندگی خود قرار دادهاند.
برای من که بیشتر کارش جامعهشناسی و به شکلی تاریخنگاری معاصر هم هست، ثبت و ضبط زندگی چنین شخصیتهای هدفمندی بسیار اهمیت دارد؛ برای اینکه ما نگاهی خارج از معمول به مسائل داشته باشیم، مخصوصاً وقتیکه این در دایرهها و مناطقی قرار میگیرد که الزاماً دیده نمیشوند.
منظور این است که ممکن است چنین افرادی در مکانها یا جغرافیایی قرار گیرند که هم در رأس قدرت باشند و هم در رأس توجهات. در حالی که فعالیتهای گستردۀ ایشان در مناطق جنوب ایران و امارات شناخته شده است؛ اما در مناطق خارج از آن کمتر!
شهر دبی مثل پاریس و نیویورک، شهری در مرکز توجهات فرهنگی و هنری نیست، پس ممکن است آنطور که شایسته است توجه نشود. برای همین، اهمیت آن را برای پژوهشگران بیشتر میکند؛ چون میخواهند آن صداها و آن فعالیتهایی را که شاید از نظرها پنهان بمانند، نمایان کنند و بیشتر به آن بپردازند. به همین دلیل، مسئلۀ ترجمه یا نگارش به زبانی دیگر اهمیت پیدا میکند و بُعد و وسعت دیگری به آن میدهد که فقط منطقهای به آن نگاه نکنند.
مسئلۀ آخِر این است که در بحث جامعهشناسی شهرها و کشورهای عربی حوزۀ خلیج فارس در حال حاضر به خاطر پویشهای جهانی و جهانی شدن (global and globalisation)مباحث زیادی مطرح شده است. برخی معتقدند که فضاهای شهری به دلیل تعدد ملل و افرادی که از کشورهای دیگر و طبقات اجتماعی مختلف در آن زندگی میکنند، به شهرهای cosmopolitan یا کلانشهر و جهانشهرگرایی تبدیل شدهاند.
از آنجایی که من با موزۀ لوور ابوظبی کار کرده و گفتوگوهای بسیار داشتهایم، برای من مهم است که بگویم نگاهی که ما به جهانشهرگراییِ این شهرها میکنیم باید از دو سو باشد: یکسو نگاهی است که تقریباً از بالا میآید؛ یعنی نهادهایی هستند که به جهانشهرگرایی میپردازند. همینطور که لوور را و دنیای فرهنگی را به سمت این شهرها میآورند که پیداست یک برنامه مشخص برایش تعریف شده است.
از سوی دیگر، یکسِری پویشهای درونی هست که از پایین و به شکل خودجوش صورت میگیرد، به خاطر آن عمق تاریخی که در شهرها و کشورهای حوزۀ خلیج فارس وجود دارد. پس ما باید آن بُعد تاریخی را در نظر بگیریم چون اینها در واقع در تاريخ منطقه ریشه دارند و همچنان هستند و از بین نرفتهاند.
از جمله، حضور افرادی مثل خانم سلمانپور و فعالیتهایی که با آن درگیر بودهاند و یا دوستان دیگری که در زمینههای مختلف فعالیت میکردند. پس به این بُعد از جهانشهرگرایی نیز باید توجه کرد و نهفقط به لوور یا موزههای جدید یا نمایشگاههای هنر امروز که یک حمایت مستقیم از آنها میشود.
حرکتهای جهانشهرگرايانه ای که از پایین، از درون مردم و در واقع از عمق تاريخ منطقه هستند، اهمیت زیادی دارند که نباید نادیده گرفته شوند؛ بلکه ما بهعنوان پژوهشگر وظیفه داریم که تاريخچۀ اینها و فعالیتهای اینها را نمایان کنیم که فراموش نشوند و نقش آنها در تاریخ بماند و ماندگار شود. در نهایت از آنجایی که خود نیز مهاجر بودهام، سعی میکنم از دریچۀ عاملیت (agency) به انگلیسی و یا (autonomie) به فرانسوی در عنوان سخنرانی من که به همان برمیگردد، به موضوع نگاه کنم و تلاش کنم که نشان دهم، ما بهعنوان مهاجر، با تمام مشکلات و سختیها و محدودیتهایی که ممکن است وجود داشته باشد، عاملیت داریم، حرکت میکنیم، تجارت میکنیم، فضاهای فرهنگی به وجود میآوریم، زندگی میکنیم و امکان به وجود آوردن فضاهایی را داریم که به زندگی ما معنا میبخشد. مثالِ زندگی خانم سلمانپور، یکی از بهترین نمونههای بارز آن است. پس از اتمام سخنرانی، دکتر مقدم به پرسشهای گوناگونی که مطرح شد پاسخ دادند.
بیشترین پرسشها در مورد منطقۀ لارستان کهن و زندگی و فعالیتها و ارتباط آنان با کشورهای عربی و یا روابط اماراتیهایی با اصلیت شهرهای لارستان با ایران و خویشاوندان، وجود روابط بیناملیِ دیگر در جغرافیای مناطق دیگر ایران، محدودۀ فعالیتهای خانم سلمانپور در ایران، تداوم توجه و تمرکز بر زادگاه یا مناطق دیگر، چگونگی استقبال از شعرهای ایشان با مضامین مختلف، وجود یا عدم وجود حمایتها، محدودیتها و یا آزادیهای لازم برای این فعالیتها، وجود یا عدم وجود چنین فعالیتهایی در دیگر کشورهای عربی حوزۀ خلیج فارس بود. آنچه برای شرکتکنندگان جالب بود این روابط و فعالیتهایی بود که در یک سطح جغرافیایی انجام میشود که در دید همگان نیست! اخبار روابط معمولاً از تهران و یا شهرهای دیگر شنیده میشود، اما در این سطح جغرافیایی بهویژه مسائل فرهنگی- هنری در خارج از ایران که مردم شناخت زیادی نداشتند، برایشان بسیار سؤالبرانگیز بود. اما با توجه به سفر دکتر مقدم به اوز و اکثر شهرهای لارستان کهن و هرمزگان در ۱۰ سال پیش و چندین سفر به امارات و گفتوگو با افراد مختلف از قشرها و ملیتهای مختلف و بازدید از نمایشگاهها و کانونهای هنری فرهنگی، به تکتک پرسشها پاسخ دادند.
این کنفرانس علمی- پژوهشی موردتوجه بسیار قرار گرفت.
لازم به ذکر است که دانشکدۀ شرقشناسی و مطالعات خاورمیانه که از قرن هجدهم تاکنون فعال است، مهمترین مرکز آموزش زبانهای شرقی و مطالعات فرهنگی پاریس است که در آن، در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا تدریس میشود و دارای بخشهای زبان فارسی، کردی، عربی، چینی و کرهای است.
دکتر امین مقدم دو سال در دپارتمان عربی، «جغرافیای انسانی خاورمیانه» را تدریس میکردهاند.
این کنفرانس با حمایت و هماهنگی مرکز ایرانشناسی در پاریس برگزار شد.
11 Responses to “سخنرانی استاد پژوهشگر «دکتر امین مقدم» در دانشکدۀ شرقشناسی و مطالعات خاورمیانه پاریس، در مورد فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی «سیلوانا سلمانپور» چهرۀ نامدار شهر”
درود بر سرکار خانم سیلوانا سلمانپور عزیز. شاعر، نویسنده و پژوهشگر و فعال فرهنگی شهر اوزِ لارستان. فعالیت ها و آثار ارزشمند ایشان موجب افتخار همشهریان و هموطنان ایرانی در منطقه و جهان است. تندرستی و تداوم آفرینش های فرهنگی ایشان را آرزومندم.
معمولا در ایران مرسوم است که وقتی شهری ارتقا پیدا میکند به مرکز شهرستان دیگر پسوند شهرستان مادر از آن حذف میشود بنابراین الان اوز. را با شهرستان اوز اطلاق میکنند ویا شهر اوز فارس. اگر قرار باشد پسوند شهرستان های قدیمی در آخر شهرها بمانند میشود گفت. مرودشت شیراز. بندرلنگه. لارستان. ویا کرج تهران و……که این موارد در سطوح تقسیمات کشوری قابل قبول نیست واز طرف دیگر باید به افکار عمومی مردم در اوز احترام بگذاریم که خواهان استقلال شهرستان اوز پس از سالها تابع لار بودن است
با سلام به شما که مرا مخاطب قرار داده و خود را معرفی نکرده اید. من عرض کردم اوز لارستان و نه لار. توجه بفرمایید به غیر از اهالی منطقه جنوب ایران، بسیاری از ایرانیان متاسفانه نمی دانند شهر اوز در کجای ایران واقع است. و به همین دلیل نوشتم اوز لارستان. منظور این که در منطقه لارستان واقع است و نه این که تابع شهر لار است. این همه تعصب چرا؟؟ یا اوز فارس. چنین مساله ای هرگز نمی تواند بی احترامی به افکارعمومی مردم اوز تلقی شود. این چنین قضاوتی تنها نظر شخصی شماست.
در پاسخ به خانم انصاف پور،
تعصبی در کار نیست. زمانی که کسی نام شهر را نبرد، روشن است که ناشناخته می ماند.
سخن آن اوزی درست است، ما دیگر کاری به لار نداریم، دلیلی برای آوردن نام لارستان نیست.
تعصب یعنی اینکه که مثلا کسی لیوان شیشه ای در دست داشته باشد ولی من بگویم خیر لیوان فلزی است، این می شود تعصب.
واقعا که باید هم به محقق گرامی جناب دکتر مقدم و هم به بانوی خستگی ناپذیر علم و ادب خانم سلمانپور احسنت گفت .
در چهل و چند سال گذشته چه مغزها و استعدادهایی که از ایران مهاجرت نکرده اند که خیلی از آنها درگیر مسائل و مشکلات روز مره زندگی در غربت شده و از ادامه راه باز مانده اند .
اما بودند کسانی که با وجود تمام مشکلات و همانطور که یکی از دوستان خواننده فرموده بود در محیط کاملا کاری و به دور از هر گونه حمایت، فرهنگ و هنر را زنده نگه داشته اند .
واقعا که این عزیزان از جان مایه گذاشته و میگذارند ! . من مانده ام که “به مصداق مقوله قدر عافیت را دانستن “تا به کی مجالس ترحیم و بزرگداشت ادبا و علما را برگذار میکنیم حسرت نبودشان را میخوریم؟
چرا نباید در وقت زندگی اینچنین انسانهای از خودگذشته و فداکاری چنان که برازنده آنان باشد ،قدردانی کنیم ؟
البته منظور من برای تمام تلاشگران فرهنگ و ادب است. حداقل شنیده ام که برای خانم سلمانپور چندسال پیش زنان فارس بزرگداشت خوبی در امارات برگزار کرده اند ،یا همین استاد مقدم که از آن طرف دنیا به امارات بروند روی زندگی مهاجران تحقیق کنند و بعد در این کنفرانس با بازبینی زندگی و فعالیت ها و تاثیر گذاری این بانو در تاریخ و تاریخ فرهنگی و اجتماعی، شهری و منطقه ای و ملی و فراملی را بطور علمی برای عموم روشن کنند که خود جای قدردانی بسیار دارد . ای کاش چشم هایمان را باز کنیم و فعالان و هنرمندان اطراف خود را ببینیم و اقلا با جمله ای کوتاه از آنان قدردانی کنیم.
آفرین به شما جناب ” همشهری در غربت ” که حرف حق زدید. راستی چرا ما تشویق و قدرشناسی نمی کنیم ؟ من کسانی را میشناسم که ظرف ده بیست سال در امارات میلیاردر شده اند . در دورهای که حساب بانکی افراد برای خیلی ها میزان و مقیاس احترام و تقدیر انسانهاست اگر این عزیزان به مادیات بیشتر از شعر و ادب ارزش مینهادند امروز به جای اینهمه تاریخ سرشار از فخر حساب بانکی بسیار بالایی داشتند !
آقای. احمدی بخاطر اینکه عضو مجمع بهداشت. ودرمان. وبتز نشسته وزارت بهداشت می. باشد لا اقل هر گاهی. درباره اخبار علومپزشکی اوز. وگراش. وخنج. را مطرح. و مقایسه و بررسی نمای...
انتظار از جناب. احمدی مدیر سایت در مطلب: نماز عید فطر اوز به گزارش تصویر
مدیر محترم سایت سلام. چنانچه. با تغییر. رویه میخواهید. اخبار. چندان منتشر. نکنید. دراین شهر کوچک به چه مطالب ومسایلی می پردازید ؟؟ قطعا نیروها و افرادی که بتوانند مطالب....
خدمت جناب احمدی. مدیر سایت در مطلب: رقابت تیمها در انصراف از ادامه مسابقات فوتسال جام رمضان اوز
سلام اوز امروز اعلام کرده که از ابتدای سال تغییر رویه داده و اخبار را کمتر پوشش می دهد. مطلب «تغییر رویه اوز امروز و پیام اوز» در بخش سخن هفته سایت هنوز در دسترس است....
مدیریت در مطلب: رقابت تیمها در انصراف از ادامه مسابقات فوتسال جام رمضان اوز
آقای احمدی رسانه اوز امروز. دیگر خیلی غیر فعال شده. است اگر این چنین ادامه دهید کم کم مردم ومخاطبان شما را فراموش. میکنند مخصوصا اینکه دیگر. کامنت ها. را خیلی دیر به دیر...
شهروند. فعال اجتماعی. در اوز در مطلب: رقابت تیمها در انصراف از ادامه مسابقات فوتسال جام رمضان اوز
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد ✋با درود و عرض ادب ، شادباش نوروز و آرزوی سال نوی پر از سلامتی ، برکت و شادی خدمت همه ی مردم عزیز منطقه ????احتراما شرکت...
روابط عمومی شرکت آویسا ویرا طب در مطلب: تاملی بر گروه های مجازی اوز
ورزش همیشه با منش پهلوانانه و اخلاق معنا پیدا میکنه ، متاسفانه امشب شاهد مرگ فوتبال و اخلاق در سالن بودیم ،اگر مسئولان برگزاری مسابقات تصمیمی در این مورد نگیرند ،خیانت ب...
فوتبال دوست در مطلب: ۴ تیم از شهر اوز به نیمه نهایی فوتسال جام رمضان راه یافتند
کمیته انظباطی باید اینجا مقتدر و با جسارت و شجاعت رای دهد ، این آزمونی بزرگ برای کمیته انظباطی خواهد بود که ایا از این آزمون سربلند بیرون خواهد امد یا خیر،...
دوستدار فوتبال پاک در مطلب: ۴ تیم از شهر اوز به نیمه نهایی فوتسال جام رمضان راه یافتند
بنا به قول. وقرار فرمانداری. برای. استقرار. اداره ثبت. اسناد. املاک بعد. از تعطیلات نوروز. باید. این موارد برای. تاسیس اداره ثبت. اسناد. از طرف مسولان. شهرستان. درخواست....
فرمانداری. وشورای شهر. اوز. توجه فرمایند در مطلب: مدرسه کار و دانش بهروزیان اوز با مدیریت جدید، ورود موفقیت آمیز فارغ التحصیلان به بازار کار را هدف گذاری کرده است
دوست عزیز ناشناس .بنده بهرام رفیعی موسس مدرسه غیردولتی نظری خودم را معرفی میکنم که صریح و واضح با جرات و شهامت بتوانیم گفت و گو کنیم . البته از حضرتعالی تقاضا دارم چنانچه...
در مطلب: بنیاد نیکوکاران امید آفرین چهارمین دوره تجلیل از دانشجویان برتر را برگزار کرد
شورای شهر اوز. خودشان را در مورد. بیمارستان. راهپیما. ومشکلات بیمارستان. فعلی اوز. کنار. کشیده اند وهیچ. دخالتی. دراین. موارد. نمیکنند مگر شورای شهر. نماینده مردم. اوز....
ریس شورای شهر. توجه. نمایند در مطلب: ضرورت اقدام کارشناسانه در حوزه بهداشت و درمان شهرستان اوز
بسی رنج بردم دراین سال وسی عجم زنده کردم بدین پارسی
درود بر سرکار خانم سیلوانا سلمانپور عزیز. شاعر، نویسنده و پژوهشگر و فعال فرهنگی شهر اوزِ لارستان. فعالیت ها و آثار ارزشمند ایشان موجب افتخار همشهریان و هموطنان ایرانی در منطقه و جهان است. تندرستی و تداوم آفرینش های فرهنگی ایشان را آرزومندم.
آفرین به این بانوی فرهیخته که زندگی خود را وقف فرهنگ و هنر شهرش کرده و سبب رویش و پرورش استعدادهایی که دهه ها پنهان بود شده.
عرض سلام و ادب و احترام به محضر بانوی سخت کوش و خستگی ناپذیر، از مسیر سالها حرکت در لابه لای ادبیات و فرهنگ ..
تبریک و تحسین و ایستادن ما برای منزلت علمی شما بانوی بزرگوار ، نثار محضرتان باد?
عمرتان عاقبتی نیک و همچنان پرفروغ باد…آمیین ?
معمولا در ایران مرسوم است که وقتی شهری ارتقا پیدا میکند به مرکز شهرستان دیگر پسوند شهرستان مادر از آن حذف میشود بنابراین الان اوز. را با شهرستان اوز اطلاق میکنند ویا شهر اوز فارس. اگر قرار باشد پسوند شهرستان های قدیمی در آخر شهرها بمانند میشود گفت. مرودشت شیراز. بندرلنگه. لارستان. ویا کرج تهران و……که این موارد در سطوح تقسیمات کشوری قابل قبول نیست واز طرف دیگر باید به افکار عمومی مردم در اوز احترام بگذاریم که خواهان استقلال شهرستان اوز پس از سالها تابع لار بودن است
با سلام به شما که مرا مخاطب قرار داده و خود را معرفی نکرده اید. من عرض کردم اوز لارستان و نه لار. توجه بفرمایید به غیر از اهالی منطقه جنوب ایران، بسیاری از ایرانیان متاسفانه نمی دانند شهر اوز در کجای ایران واقع است. و به همین دلیل نوشتم اوز لارستان. منظور این که در منطقه لارستان واقع است و نه این که تابع شهر لار است. این همه تعصب چرا؟؟ یا اوز فارس. چنین مساله ای هرگز نمی تواند بی احترامی به افکارعمومی مردم اوز تلقی شود. این چنین قضاوتی تنها نظر شخصی شماست.
در پاسخ به خانم انصاف پور،
تعصبی در کار نیست. زمانی که کسی نام شهر را نبرد، روشن است که ناشناخته می ماند.
سخن آن اوزی درست است، ما دیگر کاری به لار نداریم، دلیلی برای آوردن نام لارستان نیست.
تعصب یعنی اینکه که مثلا کسی لیوان شیشه ای در دست داشته باشد ولی من بگویم خیر لیوان فلزی است، این می شود تعصب.
واقعا که باید هم به محقق گرامی جناب دکتر مقدم و هم به بانوی خستگی ناپذیر علم و ادب خانم سلمانپور احسنت گفت .
در چهل و چند سال گذشته چه مغزها و استعدادهایی که از ایران مهاجرت نکرده اند که خیلی از آنها درگیر مسائل و مشکلات روز مره زندگی در غربت شده و از ادامه راه باز مانده اند .
اما بودند کسانی که با وجود تمام مشکلات و همانطور که یکی از دوستان خواننده فرموده بود در محیط کاملا کاری و به دور از هر گونه حمایت، فرهنگ و هنر را زنده نگه داشته اند .
واقعا که این عزیزان از جان مایه گذاشته و میگذارند ! . من مانده ام که “به مصداق مقوله قدر عافیت را دانستن “تا به کی مجالس ترحیم و بزرگداشت ادبا و علما را برگذار میکنیم حسرت نبودشان را میخوریم؟
چرا نباید در وقت زندگی اینچنین انسانهای از خودگذشته و فداکاری چنان که برازنده آنان باشد ،قدردانی کنیم ؟
البته منظور من برای تمام تلاشگران فرهنگ و ادب است. حداقل شنیده ام که برای خانم سلمانپور چندسال پیش زنان فارس بزرگداشت خوبی در امارات برگزار کرده اند ،یا همین استاد مقدم که از آن طرف دنیا به امارات بروند روی زندگی مهاجران تحقیق کنند و بعد در این کنفرانس با بازبینی زندگی و فعالیت ها و تاثیر گذاری این بانو در تاریخ و تاریخ فرهنگی و اجتماعی، شهری و منطقه ای و ملی و فراملی را بطور علمی برای عموم روشن کنند که خود جای قدردانی بسیار دارد . ای کاش چشم هایمان را باز کنیم و فعالان و هنرمندان اطراف خود را ببینیم و اقلا با جمله ای کوتاه از آنان قدردانی کنیم.
آفرین به شما جناب ” همشهری در غربت ” که حرف حق زدید. راستی چرا ما تشویق و قدرشناسی نمی کنیم ؟ من کسانی را میشناسم که ظرف ده بیست سال در امارات میلیاردر شده اند . در دورهای که حساب بانکی افراد برای خیلی ها میزان و مقیاس احترام و تقدیر انسانهاست اگر این عزیزان به مادیات بیشتر از شعر و ادب ارزش مینهادند امروز به جای اینهمه تاریخ سرشار از فخر حساب بانکی بسیار بالایی داشتند !
احمد هژبرزاده- یادگار ماندگار ونکوور کانادا- درود بر خانم سیلوانا سلمانپور چکامه سرا که شعر و ادبیات پارسی را در فرامرز ایران معرفی می کنند –
درود بر بانوی فرهیخته سیلوانا سلمانپور چکامه سرا که شعر و فرهنگ پارسی را زینت بخش جهان پهناور می کند.