عنایتالله نامور: ابتدا بگویم؛ محمدابراهیم فرشاد فرزند حاج اسماعیل حاج عبدالله جعفر است. من در نوشتههای قبلی که در اینجا منتشر شده است، به حاج عبدالله جعفر و نقش اجتماعی او اشاره کردهام (بزرگان اوز در یکونیم قرن پیش/ بخش دوم). حاج اسماعیل حاج عبدالله نیز مانند پدرش در بمبئی تجارتخانه داشت و محمدابراهیم فرشاد فرزند اسماعیل در بندرلنگه شعبۀ تجارتخانه را اداره میکرد. وی مانند بسیاری دیگر،برای امور تجاری مسافرتهایی به بمبئی هند داشته است. پس از فوت پدر و افول امور بندرلنگه، فرشاد به کویت رفت و مدتها در آنجا دستگاه «لیموناد»سازی -که «نملیت» نامیده میشد- داشت. نهایتاً در حدود ۱۳۱۰ شمسی به اوز برگشت و چون بخشی از «چاه باغو» را به ارث برده بود، مشغول ادارۀ آنجا شد. محمدابراهیم فرشاد در حدود سال۱۳۳۰ شمسی نابینا شد و نهایتاً در ۱۳۴۲ شمسی وقتی که ۷۵ ساله بود، در اوز درگذشت. اخیراً برروی یک سند قدیمی که به احتمال قوی در بمبئی نوشته شده، دستخط محمدابراهیم فرشاد را دیدم که جالب توجه است. بر این سند چنین نوشته شده است: «صح – محمدابراهیم ولد ملا اسماعیل تاجر اوزی جناب ملا ابرهیم -۱۵ رجب ۱۳۳۵ – وارد شد. جهت یادبود نوشته شد. ۵ ذیحجه ۱۳۳۵ اخبار موجب خطوط عباسی که دولت آلمان بندر ریگا را تصرف کرده است. موجب که در سامعه آمده است که صدق باشد -محمد ابراهیم. خداوند اعلم است البته صدق است چون انگیزیزها میگویند» چند نکته دربارۀ این نوشته یادآور میشوم که به نظرم جالب توجه است.
اول؛
سفر ملا ابراهیم غفوری به بمبئی است که تاریخ آن برابر با ۱۵ رجب ۱۳۳۵ نوشته شده که مطابق با ۲۵/۴/ ۱۹۱۷ میلادی «ماه آوریل» است. در این تاریخ هنوز جنگ اول جهانی در جریان بوده است (جنگ در نوامبر ۱۹۱۸ پایان یافت). و همچنین این تاریخ دو سال قبل از سال معروف به «سال دردی» است.
در آن زمان هر چند در منطقۀ خاورمیانه درگیری عمدهای رخ نداده بود؛ ولی حضور انگلیسیها در حنوب ایران و مسئلۀ پلیس جنوب و مقاومت دلیران تنگستانی، منطقه را ملتهب کرده بود. بنابراین، سفری که در آن ایام ملتهب در منطقه رخ داده، واقعهای در خور توجه است. در آن ایام سه کشتی باربری بخاری که با سوخت زغالسنگ حرکت میکرد و متعلق به کمپانی هند شرقی بود، از بمبئی و از طریق کراچی و مسقط و بندرعباس و لنگه و بوشهر، هر بار به مقصد بصره حرکت میکردند و برمیگشتند. این کشتیها در ضمن مسافران را نیز در این مسیر جابهجا میکردند. حتماً ملا ابراهیم غفوری مسافر یکی از این کشتیها بوده است. سفری که آن زمان از اوز تا بمبئی قریب بک ماه به طول میانجامید.
دوم؛
محمد ابراهیم فرشاد در بخشی دیگر، خبر از تصرف بندر «ریگا» توسط آلمان میدهد. بندر ریگا در اروپا است و پایتخت کشور لیتوانی است . البته دقیقاً معلوم نیست در آن تاریخ این بندر تابع کدام کشور بوده است. ولی به نظر میرسد تحت تصرف روسیه بوده باشد. در ویکیپدیا آمده است: «آلمان قیصری در تاریخ ۳ سپتامبر ۱۹۱۷ بندر ریگا در لیتوانی را اشغال کرد.»
این یادداشت در تاریخی برابر با ۲۲/۹/۱۹۱۷ میلادی نوشته شده است. تاریخ این نوشتۀ محمدابراهیم فرشاد چند ماه دیرتر از تاریخ آن سفرِ ملا ابراهیم است . این یعنی خبر اشغال بندر ریگا حدود ۱۹ روز بعد در بمبئی به محمدابراهیم فرشاد رسیده است.
جالب توجه است که او نوشته: «به موجب اخبار نامههایی که از بندرعباس به دست او رسیده است» خبر اشغال این بندر را دریافت کرده است. این میرساند که در نامههایی که بین دفاتر تجاری بندرلنگه و بندرعباس ردوبدل میشده، علاوه بر مناسبات تجاری، اخبار سیاسی و روز هم نوشته میشده است.
علاوه بر این، از این یادداشت میتوان فهمید که او و آن شخصی که نامه برایش نوشته است، به حوادث روز و زمانۀ خویش توجه داشتهاند و اخبار جنگ را دنبال میکردهاند. هرچند جنگ اول جهانی موضوعی نبوده که کسی که در بمبئی بوده، به آن بیتوجه باشد. بمبئی که در آن زمان خود بهنوعی مرکز عالم استعماری در شرق به حساب میآمد و جنگ جهانی هم جنگ بزرگی بود که شرق و غرب عالم را درگیر خود کرده بود.
البته چیزی که سؤالبرانگیز است این است که محمدابراهیم فرشاد که در بمبئی بوده است -جایی که آن زمان مثل لندن در آسیا بود- چرا اخبار جنگ را از نامههایی که از بندرعباس میرسید، دریافت میکرده است؟
احتمالاً او به خواندن زبان انگلیسی و اردو که روزنامهها به آن زبانها چاپ میشده، وارد نبوده است؛ چراکه یقیناً اخبار جهان در آنها وجود داشته است. مطمئناً در آن زمان در بندر مهمی مثل بمبئی روزنامههای معروفی منتشر میشده است که اخبار جنگ را پوشش میدادهاند.
روزنامۀ «حبلالمتین» که در کلکتۀ هند به زبان فارسی منتشر میشده از ۱۳۱۱ تا ۱۳۴۹ هجری قمری انتشار مییافت و اخبار ایران و جهان را منعکس میکرد. به نظر ميرسد كه در آن زمان حبلالمتين در بمبئي هم موجود بوده باشد؛ چراکه این روزنامه به اوز هم فرستاده میشده؛ که به احتمال زیاد از بمبئی وارد اوز میشده است.
سوم؛
محمدابراهيم فرشاد در ادامه نوشته است: «موجب که در سامعه آمده است که صدق باشد – محمدابراهیم
خداوند اعلم است. البته صدق است چون انگیزیزها میگویند.»
اين قسمتِ نوشته خيلي جالب است. او بعد از اين كه خبر اشغال بندر «ریگا» را آورده، متذکر شده است که این خبر «در سامعه آمده است که صدق باشد». یعنی شنیده شده که این خبر درست است. ولی پس از آن آورده است: «خداوند اعلم است» یعنی در صحت آن شک کرده است.
آنچه که در خط بعدی آمده است، بسیار جلب نظر میکند. او نوشته است: «البته صدق است چون انگیزیزها میگویند.»
من نمیدانم آن زمان بین اوزیها در هند و کلاً همۀ خودمونیها که در بمبئی بودند، توجه به مسائل سیاسی و اخبار در چه حدی بوده است. هرچند در اواخر قاجار و اوایل پهلوی، از اوزیها مقالات و خبرهایی در حبلالمتین به چاپ رسیده است. مثلاً خبر تأسیس مدرسۀ بدری در حبلالمتین شمارۀ ۱۰ سال ۱۳۰۸ شمسی چاپ شده که طی آن به بعضی مسائل روز هم توجه شده است.
البته آنچه که من میدانم، دربارۀ زندهیاد «محمدرفیع عبدالغفور» پدربزرگِ مادرم است که نوشتهای از او باقی است. وی در آن نوشته به حوادث مربوط به زمانۀ خودش و خصوصا انقلاب مشروطیت توجه کرده است. محمدرفیع عبدالغفور شخصی بوده است که در ضمیمۀ کتاب تاریخ دلگشای اوز هم آنجا که بحث از تأسیس انجمن ولایتی اوز به میان میآید، نام او بهعنوان یکی از اعضای انتخابی انجمن بعد از انقلاب مشروطیت آمده است «تاریخ دلگشای اوز، چاپ دوم، ص۲۰۱». وی در زمانۀ خویش از روشنفکران محسوب میشده و در مسائل اجتماعیِ روز مطالبی نوشته است.
اما از آنچه محمدابراهیم فرشاد در این نوشته ذکر کرده است، مشخص میشود که او هم به امر سیاست روز علاقهمند بوده است، و میتوان از این جزء نوشته پی برد که از طرفداران انگلیس بوده است؛ چراکه او در بند قبل در صحت و سقم خبرِ دریافتی شک داشته است. ولی اینجا تأکید میکند که «چون از انگلیسیها نقلِقول شده، پس خبر درست است.» بنابراین میتوانگفت زندهیاد فرشاد انگلوفیل و طرفدار جبهۀ انگلیس در جنگ بوده است.
جالب است یادآور شویم؛ پسرعموی پدرش یعنی زندهیاد ملا ابراهیم غفوری در جنگ دوم جهانی طرفدار آلمان بوده است و بحث و مجادلۀ او با دیگران در سابات کرامتی مشهور است.
این نوشتۀ کوتاه در نوع خود حاوی نشانههای ارزشمندی میباشد که گوشۀ کوچکی از زندگی و افکار و گرایشهای اجتماعی بازرگانان اوزی در اواخر دورۀ قاجار را که در بندرلنگه و بمبئی هندوستان مشغول به کار بوده اند، بازگو میکند.
عنایتالله نامور، اردیبهشت ۱۴۰۰- دوبی
آقای عنایتالله نامور،
سلام مقاله تاریخی بود و بسیار آنالیز جالبی بود .
سوال: آیا منظورتان ملا ابراهیم غفوری پسر عبدالغفور ابن جعفر ابن ابراهیم بود؟
آیا میدانید همسر عبدالغفور که و از چه طایفه ای بود؟
متشکرم
سلام لازم است متخصصان کارکشته در این مورد از شهر های بزرگ و..دعوت و مشاوره بدهند .افراد معرفی شده هم بصورت تجربی و آشنا به منطقه می توانند کمک کنند ولی بدون علم و دانش رو...
شهروند در مطلب: اتاق فکر اقتصادی اصناف شهرستان اوز تشکیل می شود
خیلی خوب است قاضی محکومان را به پرداخت جریمه در حق عمران شهر هم محکوم کند...
آرزو خ ه آ.خ در مطلب: تقدیر بهزیستی شهرستان اوز از اجرای احکام جایگزین حبس در حمایت از معلولین
مبارک است. اینشالله اخبار هفته. کتاب که خیلی هم زیاد بود. تمام شود. ومسولان. بفکر. کارهای. زیرساختی. واقتصادی. وعمرانی. در اوز. بپردازند ماندگاری. نسل. جوان. به توسعه اقت...
اقتصاد. وعمران. وابادی. اوز. را دریابیم در مطلب: درخشش اوز در سی و سومین دوره هفته کتابخوانی
تنتان سالم ایده هایتان بارور و گامهایتان استوار...
در مطلب: اتاق فکر اقتصادی اصناف شهرستان اوز تشکیل می شود
به امید شهری آباد منطقه ای آباد کشوری آباد و جهانی آباد...
در مطلب: اتاق فکر اقتصادی اصناف شهرستان اوز تشکیل می شود
ممنونم از اظهار نظر تمام عزیزان چه آنهایی که موافق هستند و چه آنانی که بر مطلب نقد دارند امیدوارم شهرستان ما همیشه پر رونق باشد. هدف همه ما پیشرفت و رشد و توسعه متوازن اس...
فرید دستوری در مطلب: شهر جلسات و مراسم
نشاط و سلامتی برای همگان آرزومندم خدا قوت...
در مطلب: برگزاری کوهنوردی خانوادگی در روستای گلار شهرستان اوز
چنانچه نگاهی به شهرهای. گراش. خنج. بستک و.......بیندازیم. اثار تحرک عمرانی. واقتصادی. وتوسعه شهری دران دیده میشود اما. در اوز همه نگاهها متوجه مسایل. سطحی. وروبنایی است ه...
حکایت. فرهنگی بودن شهر اوز !!!! در مطلب: شهر جلسات و مراسم
درود بر شما اقای دستوری حرف دل مردم زدی ای کاش به جای این خرج ها کوچه ای اسفالت میشد تا چهره شهر عوض شود...
فرهنگی در مطلب: شهر جلسات و مراسم
با شادباشی صمیمانه و درودی خالصانه بر شما و تمام دست اندرکاران ارجمند و افتخار آفرینی که طی سالها تلاش با تیزبینی چنین روز ی را در تاریخ شهرمان رقم زده اند . روزی که مراس...
سیلوانا سلمانپور در مطلب: افتتاحیه سی و سومین دوره هفته کتاب ایران به میزبانی اوز برگزار شد
آقای عنایتالله نامور،
سلام مقاله تاریخی بود و بسیار آنالیز جالبی بود .
سوال: آیا منظورتان ملا ابراهیم غفوری پسر عبدالغفور ابن جعفر ابن ابراهیم بود؟
آیا میدانید همسر عبدالغفور که و از چه طایفه ای بود؟
متشکرم