مهیار ابراهیمی: گاهی وبگردی کاری است غریب؛ از جایی میآغازی و پایانش معلوم نیست. البته بیشتر وقتها چنین نیست ولی گشت و گذار در اینترنت گهگاه به نتایج جالبی میرسد و این درست اتفاقی بود که هفتهی گذشته برای من پیش آمد.
ماجرا از این قرار است که از سر کنجکاوی و در پی از نظر گذراندنِ شماری صفحهی وب، به مدخل «میدان توپخانه» در ویکیپدیای فارسی رسیدم. درست وسط مقاله، تصویری نظرم را جلب کرد: عکسی قدیمی از میدان توپخانهی تهران در دوران قاجار. روی عکس کلیک کردم تا اطلاعات بیشتری را بیابم مانند نام عکاس و منبع عکس.
معلوم شد این تصویر از کتابی برداشته شده است با عنوانThe Persian Problem یا «مسئلهی ایرانی» نوشتهی هنری جیمز ویگهَم Henry James Whigham که در سال ۱۹۰۳ در لندن چاپ شده بود. عنوان کامل کتاب نشان از آن داشت که دربارهی رقابت روس و انگلیس در ایران است با نگاهی به وضع خلیج فارس و راهآهن بغداد.
دسترسیام به کتاب، حاصل همکاری پروژهی «اینترنت آرکایو» Internet Archive و دانشنامهی ویکیپدیا است. اینترنت آرکایو یا همان «آرشیو اینترنت» سالهاست از جمله به دیجیتالی کردن کتابها و اسناد چاپی همت گماشته و پژوهشگران را منبعی است کممانند. از تصاویر این کتابهای ارزشمند در آراستن مقالههای ویکیپدیا بهره گرفتهاند.
کنجکاویام بیشتر شد و خواستم بدانم این آقای ویگهم نویسندهی کتابی دربارهی ایرانِ دورهی مظفرالدین شاه کیست؟ آنچه یافتم برایم جذاب بود. هنری جیمز ویگهم یا اچ. جِی. ویگهم گلفباز آماتور اسکاتلندی بوده که در ۲۴ دسامبر ۱۸۶۹ زاده شده و ۱۷ مارس ۱۹۵۴ بدرود حیات گفته. دربارهی چگونگی بازی گلف هم کتابی نوشته اما ویگهم نویسنده و روزنامهنگار هم بوده و از جمله آثارش همین کتاب مسئلهی ایرانی است. چگونه به موضوع ایران علاقهمند شده برایم روشن نیست اما شاید به تجربهی خبرنگار جنگی بودن او برای روزنامهی «شیکاگو تریبون» بیارتباط نباشد. من کتاب را کامل نخواندهام ولی در مقدمهی کتابش اشارهای به لرد کرزن و ایرانپژوهی او میکند و پیداست با موضوع کارش آشناست.
اما چرا گلفباز آماتور اسکاتلندی نادانسته سند مهمی را در اختیار اهالی اوز و علاقهمندان به تاریخ آن گذاشته است؟ همین که کتاب را باز میکنیم (البتهی نسخهی اسکنشدهی آن را)، درست پیش از صفحهی عنوان نقشهای زیبا از کشورمان ایران چشم ما را میگیرد. من هنگام بررسی نقشه هیچ به فکر اوز نبودم اما کمی که در نام شهرهای جنوب دقیقتر شدم با نگاهی به جایی که میبایست جای تقریبی اوز کنونی باشد، چشمم روی واژهی Avaz ایستاد. یکی از ویژگیهای مفید خط لاتینی این است که واکهها (مصوتها) بر عکس خط عربی خیلی گویا هستند.
با دیدن این واژه سابقهی سالها بحث و جدل آشنای همیشگی در ذهنم زنده شد: اینکه نام جایی که در آن زندگی میکنیم را باید به «فتح الف» ادا کرد یا به کسر الف؟ باید اعتراف کنم من نه نقشهپژوه هستم نه دانشجوی تاریخ بودهام اما به عنوان علاقهمند به تاریخ و آشنا با روش علمی به اهمیت «سند» در پژوهش تاریخی آگاهم. بههرحال این هم سندی بود که یافته بودم و پیش رویم قرار داشت. حالا چه باید میکردم؟ به یاد دوستیام با آقای هادی صدیقی افتادم و همکاری صمیمانهی او هنگامی که از پروفسور افسانه نجمآبادی دعوت کرده بودم. نیز یادم بود که او سالها پیش مقالهای نوشت دربارهی شیوهی درست ادای واژهی اوز (در این نوشته فعلاً از اعرابگذاری پرهیز کردهام و این را به تلاش پژوهندگان در این نقشه و اسناد دیگر وا میگذارم).
اطمینان داشتم موضوع برای هادی جالب خواهد بود پس با او تماس گرفتم و نقشه و آدرس کتاب مسئلهی ایران را برایش فرستادم. گویا هادی نیز به نوبهی خود ماجرا را با دوستانی دیگر در میان گذاشته بود.
در اینکه هنری جیمز ویگهم این تلفظ نام اوز را چگونه به دست آورده و برای نگارش این نقشه از چه منابعی (شفاهی یا مکتوب) یاری گرفته ابهام هست و امیدوارم این و دیگر پرسشها در آینده پاسخی بیابند. اما آنچه در آن جای ابهامی نیست پیدا شدن سندی است چاپ شده در یک کتاب پانصد صفحهای که گویا قدیمیترین مدرکی است که خیلی روشن نام اوز به همان شکلی که مردم محلی ادا میکنند (یعنی به فتح الف) در آن چاپ شده. امیدوارم با این کار کمک هرچند ناچیزی به پژوهش تاریخی در قلمرو اوز و نواحی اطراف آن کرده باشم.
*مشخصات کتاب و آدرس اینترنتی URL آن برای علاقهمندان از این قرار است:
– Whigham, Henry J. The Persian Problem. an Examination of the Rival Positions of Russia and Great Britain in Persia, with Some Account of the Persian Gulf and the Bagdad Railway, Etc. [with Plates and Maps.]. London, 1903. Print.
مطلب جالبی است از پیگیری وعلاقه مندی شما سپاس گذاریم اما نام های مناطقق مختلف جغرافیایی در طول تاریخ تغیرات عمده ویا جزیی میکنند اکثریت مردم عادی همان اوز را با فتحه بیان میکنند ولی اکنون سالیان دارازی است که در مجامع رسمی واداری وهم چنین افراد تحصیلکرده جامعه اوز را با کسره بیان میکنند که واین چندان مساله مهم ویا مشکلی نیست در بسیاری از شهرها ومناطق ایران این تفاوتها وجود دارد موفق باشید
ممنون از انتشار این سند باارزش توسط آقای ابراهیمی
در ارزش بالای اسناد هیچ شکی وجود ندارد و با اسناد می توان جاهای خالی زیادی که در مباحث مختلف وجود دارد را پر کرد
امیدوارم دوستان عزیزی که در زمینه زبان و گویش اوز تخصص دارند از این اسناد استفاده های لازم را ببرند تا این جاهای خالی کم و کمتر شود
به نظر نمی رسد بیان کردن لفظ اوز با کسره ویا بافتحه زیاد معمای بزرگی باشد که کلید ان پیدا کرده باشیم بسیاری از مناطق در ایران چنین هستند مثلا خرم اباد را خور موا ویا کلمه بندر را مردم ساحل نشین انرا بندر با کسره بروی د تلفظ میکنند وبا نسل قدیم مردم فیشور وخنج اوز را هوز بیان میکردند خلاصه که زیاد نباید به این مسایل زوم کنیم زیرا در زول تاریخ اینگونه پدیده ها زیاد رخ خواهد داد وبه اصالت ومدنیت شهر هم لطمه ای نمی زند موفق باشید
برای اثبات یک مسئله حل شده و اصالت یک واژه، داریم دست به دامن کتابهای خارجی میشیم؟ این قضیه دیگه نیاز به کنکاش و اثبات و سندآوری نداره. اَوز، اَوز هست. وَختِ اَوزی حرف اَزنی، چِ اَگای؟ اَگای اَوز یا اِوز؟ اَما اُسِی اثبات خُمو نیازی به خارجی مُنی!
درود. به دوستان گرامی توضیحی بدهم. به ویژه به «اوزی از شیراز» و «اندر حکایت تلفظ اوز».
نوشتهی بالا تنها چگونگی یافتن سندی تاریخی نگاشته شده به دست فردی بیطرف (هنری جیمز ویگهم) را بیان کرده. در نوشته هیج توصیهای به کسی نشده که نام اوز را چگونه ادا کنند و حتی تاریخنگار و پژوهشگر نمیتواند چنین کند. پس روشن باشد که بنده به دعوای «اِوز» و «اَوز» کاری ندارم.
جناب «اوزی از شیراز» فرمودهاند نامهای مناطق در طول «تاریخ» تغییرات جزئی یا کلی میکنند. دقیقاً درست میگویند و بررسی همین تغییرات کار پژوهشگر تاریخ است به کمک اسنادی چون همین نقشه.
اما قیاس «بندر» و «اوز» درست نیست چرا که بندر واژهای فارسی و شناختهشده است اما ریشهی واژهی اوز هنوز به درستی روشن نیست پس ممکن است چنین اسنادی بتوانند به فهم ریشهی این واژه کمکی بکند. بدیهی است همان «بندرعباس» قرنها پیش «گمبرون» ادا میشده. اگر مورخی نقشهای پیدا کرد که موید این نکته باشد بدین معنی نیست که از فردا بندرعباس را گمبرون تلفظ کنیم. ما تاریخ میخوانیم تا خودمان را بشناسیم، تا به حقیقت اندکی نزدیکتر شویم و یکی از مهمترین ابزارها برای فهم تاریخ اسناد و مدارک هستند. سپاسگزارم.
سلام لازم است متخصصان کارکشته در این مورد از شهر های بزرگ و..دعوت و مشاوره بدهند .افراد معرفی شده هم بصورت تجربی و آشنا به منطقه می توانند کمک کنند ولی بدون علم و دانش رو...
شهروند در مطلب: اتاق فکر اقتصادی اصناف شهرستان اوز تشکیل می شود
خیلی خوب است قاضی محکومان را به پرداخت جریمه در حق عمران شهر هم محکوم کند...
آرزو خ ه آ.خ در مطلب: تقدیر بهزیستی شهرستان اوز از اجرای احکام جایگزین حبس در حمایت از معلولین
مبارک است. اینشالله اخبار هفته. کتاب که خیلی هم زیاد بود. تمام شود. ومسولان. بفکر. کارهای. زیرساختی. واقتصادی. وعمرانی. در اوز. بپردازند ماندگاری. نسل. جوان. به توسعه اقت...
اقتصاد. وعمران. وابادی. اوز. را دریابیم در مطلب: درخشش اوز در سی و سومین دوره هفته کتابخوانی
تنتان سالم ایده هایتان بارور و گامهایتان استوار...
در مطلب: اتاق فکر اقتصادی اصناف شهرستان اوز تشکیل می شود
به امید شهری آباد منطقه ای آباد کشوری آباد و جهانی آباد...
در مطلب: اتاق فکر اقتصادی اصناف شهرستان اوز تشکیل می شود
ممنونم از اظهار نظر تمام عزیزان چه آنهایی که موافق هستند و چه آنانی که بر مطلب نقد دارند امیدوارم شهرستان ما همیشه پر رونق باشد. هدف همه ما پیشرفت و رشد و توسعه متوازن اس...
فرید دستوری در مطلب: شهر جلسات و مراسم
نشاط و سلامتی برای همگان آرزومندم خدا قوت...
در مطلب: برگزاری کوهنوردی خانوادگی در روستای گلار شهرستان اوز
چنانچه نگاهی به شهرهای. گراش. خنج. بستک و.......بیندازیم. اثار تحرک عمرانی. واقتصادی. وتوسعه شهری دران دیده میشود اما. در اوز همه نگاهها متوجه مسایل. سطحی. وروبنایی است ه...
حکایت. فرهنگی بودن شهر اوز !!!! در مطلب: شهر جلسات و مراسم
درود بر شما اقای دستوری حرف دل مردم زدی ای کاش به جای این خرج ها کوچه ای اسفالت میشد تا چهره شهر عوض شود...
فرهنگی در مطلب: شهر جلسات و مراسم
با شادباشی صمیمانه و درودی خالصانه بر شما و تمام دست اندرکاران ارجمند و افتخار آفرینی که طی سالها تلاش با تیزبینی چنین روز ی را در تاریخ شهرمان رقم زده اند . روزی که مراس...
سیلوانا سلمانپور در مطلب: افتتاحیه سی و سومین دوره هفته کتاب ایران به میزبانی اوز برگزار شد
درودبرشما،زنده یادمحمدرفیع ضیائی درکتابش اوز به فتح الف تاکید می کند
مطلب جالبی است از پیگیری وعلاقه مندی شما سپاس گذاریم اما نام های مناطقق مختلف جغرافیایی در طول تاریخ تغیرات عمده ویا جزیی میکنند اکثریت مردم عادی همان اوز را با فتحه بیان میکنند ولی اکنون سالیان دارازی است که در مجامع رسمی واداری وهم چنین افراد تحصیلکرده جامعه اوز را با کسره بیان میکنند که واین چندان مساله مهم ویا مشکلی نیست در بسیاری از شهرها ومناطق ایران این تفاوتها وجود دارد موفق باشید
ممنون از انتشار این سند باارزش توسط آقای ابراهیمی
در ارزش بالای اسناد هیچ شکی وجود ندارد و با اسناد می توان جاهای خالی زیادی که در مباحث مختلف وجود دارد را پر کرد
امیدوارم دوستان عزیزی که در زمینه زبان و گویش اوز تخصص دارند از این اسناد استفاده های لازم را ببرند تا این جاهای خالی کم و کمتر شود
عالی بود مهیار جان.
به نظر نمی رسد بیان کردن لفظ اوز با کسره ویا بافتحه زیاد معمای بزرگی باشد که کلید ان پیدا کرده باشیم بسیاری از مناطق در ایران چنین هستند مثلا خرم اباد را خور موا ویا کلمه بندر را مردم ساحل نشین انرا بندر با کسره بروی د تلفظ میکنند وبا نسل قدیم مردم فیشور وخنج اوز را هوز بیان میکردند خلاصه که زیاد نباید به این مسایل زوم کنیم زیرا در زول تاریخ اینگونه پدیده ها زیاد رخ خواهد داد وبه اصالت ومدنیت شهر هم لطمه ای نمی زند موفق باشید
برای اثبات یک مسئله حل شده و اصالت یک واژه، داریم دست به دامن کتابهای خارجی میشیم؟ این قضیه دیگه نیاز به کنکاش و اثبات و سندآوری نداره. اَوز، اَوز هست. وَختِ اَوزی حرف اَزنی، چِ اَگای؟ اَگای اَوز یا اِوز؟ اَما اُسِی اثبات خُمو نیازی به خارجی مُنی!
درود. به دوستان گرامی توضیحی بدهم. به ویژه به «اوزی از شیراز» و «اندر حکایت تلفظ اوز».
نوشتهی بالا تنها چگونگی یافتن سندی تاریخی نگاشته شده به دست فردی بیطرف (هنری جیمز ویگهم) را بیان کرده. در نوشته هیج توصیهای به کسی نشده که نام اوز را چگونه ادا کنند و حتی تاریخنگار و پژوهشگر نمیتواند چنین کند. پس روشن باشد که بنده به دعوای «اِوز» و «اَوز» کاری ندارم.
جناب «اوزی از شیراز» فرمودهاند نامهای مناطق در طول «تاریخ» تغییرات جزئی یا کلی میکنند. دقیقاً درست میگویند و بررسی همین تغییرات کار پژوهشگر تاریخ است به کمک اسنادی چون همین نقشه.
اما قیاس «بندر» و «اوز» درست نیست چرا که بندر واژهای فارسی و شناختهشده است اما ریشهی واژهی اوز هنوز به درستی روشن نیست پس ممکن است چنین اسنادی بتوانند به فهم ریشهی این واژه کمکی بکند. بدیهی است همان «بندرعباس» قرنها پیش «گمبرون» ادا میشده. اگر مورخی نقشهای پیدا کرد که موید این نکته باشد بدین معنی نیست که از فردا بندرعباس را گمبرون تلفظ کنیم. ما تاریخ میخوانیم تا خودمان را بشناسیم، تا به حقیقت اندکی نزدیکتر شویم و یکی از مهمترین ابزارها برای فهم تاریخ اسناد و مدارک هستند. سپاسگزارم.