جامعهای را در نظر بگیرید که در آن هیچ نشریهای منتشر نشود، از تلویزیون، رادیو و اینترنت خبری نباشد و زندگی بدون وجود هرگونه رسانهای ادامه داشته باشد. اگر شهروندی از شهروندان آن جامعه باشید، چگونه از حقیقت و آنچه پیرامونتان میگذرد آگاهی مییابید؟ نتایج مسابقات ورزشی را از کدام منبع به دست میآورید؟
خبرنگاران یا راویان خبر، قلمبهدستانی هستند که در صف مقدم اطلاعرسانی ایفای نقش میکنند و در همۀ جوامع نقش بسیار مهمی در روشنگری افکار عمومی دارند؛ چراکه سبب آشنایی مردم با واقعیتها و متمایزساختن راستیها از ناراستیها میشوند. کارِ خبر و خبررسانی آنچنان مهم است که بنگاههایی که اخبار را تهیه و تجزیهوتحلیل میکنند؛ یعنی مطبوعات را «رکن چهارم دموکراسی» دانستهاند. «والتر لیپمن» یکقدم پا را فراتر مینهد و روزنامه را «کتاب مقدس دموکراسی» میخواند.
مطبوعات و خبرنگاران و در یککلام روزنامهنگاران، نهادِ ناظر بر جوامع هستند که با روشنگری و تجزیهوتحلیل وقایع و حوادث گوناگون، جامعه را بهسوی رشد و توسعه سوق میدهند و مردم را با آنچه در پیرامونشان روی میدهد آشنا میسازند. حال این خودِ مردم هستند که انتخاب میکنند چگونه درجهت زندگی بهتر از آنچه بدانها عرضه شده است، بهره ببرند.
شاید در نگاه اول تهیۀ اخبار و انتقال آن به مخاطب، ساده به نظر آید، ولیکن آنگونه که تصور میشود، بهویژه در مناطق کوچک و کمجمعیت، این کار بهسادگی امکانپذیر نیست و دارای مخاطرات بسیار است که در ادامه به چند عامل مهم و تأثیرگذار بر مطبوعات محلی میپردازم.
مهمترین و حیاتیترین عاملی که یک رسانۀ محلی با آن روبهروست، مسئلۀ مالی است. اگر نیازهای مالی یک رسانه تأمین نشود، آن رسانه محکوم به مرگ و خاموشی است. از طرفی چنانچه منابع مالی از سوی افراد یا مراکز عامالمنفعۀ درست تأمین نگردد، رسانه دچار انحراف شده و واقعیات و اخبار را با پالایههای ویژه و سمت و سویی خاص به مخاطب عرضه خواهد کرد، که نتیجهاش مشخص است و موجب عدم اعتماد افراد آگاه به آن و از طرفی دیگر گمراهی مخاطبان خواهد شد.
در بررسی مطبوعات محلی آنچه بهطورکلی و درعمل مشاهده میشود، آن است که بیشتر رسانههای محلی با تلاش و کوشش گردانندگان آنها تنها درآمدی کسب میکنند که بعضاً برای سرپا نگهداشتن یک رسانه کافی خواهد بود و سایر نیازهای آن رسانه را پاسخ نخواهد داد؛ یعنی تنها هزینۀ ادامه حیات رسانه تأمین خواهد شد.
بسیاری از نشریات محلی حتی بودجۀ کافی برای خرید یک دوربین حرفهای با لنزهای مناسب را ندارند و با دوربینهای دیجیتال غیرحرفهای و اخیراً با موبایل کارخویش را راه میاندازند. این روزها موبایل اعضای تحریریۀ این رسانهها کار ضبطصوت و دوربین عکاسی را با هم انجام میدهد.
صرفنظراز مسائل مادی وکمبود نیروی کافی و امکانات سختافزاری گذشته، نشریات محلی بسیار تحتتأثیر برخی فشارهای حاشیهای و کاذب ازنظر روحی قرار میگیرند که برای نشریات سراسری حتی قابلتصور هم نیست. در یک نشریۀسراسری روزنامهنگار آشکارا مسئولین را از شخص رئیسجمهور گرفته تا وزرا و شهرداران به باد انتقاد میگیرد و مشکلات و ضعف آنها را منعکس میکند، بدون آنکه فشارهای چندجانبهای به شخص خبرنگار وارد شود. اما در یک نشریۀ محلی حتی انتقادی ساده از یک مغازهدار که موجب سدمَعبَر شده یا پیمانکاری که راه کوچهای را بند آورده، گاهی بهایی سنگین و دردسرهایی فراوان برای نشریه در پی خواهد داشت. وای بهروزی که یک نشریه، قلم به انتقاد از سازمانها و نهادهای آن مناطق بگشاید! ممکن است انتقاد ساده از یک مسئول بومی منجر به اختلافات خانوادگی، طایفهای یا قومی شود؛ چراکه در شهرهای کوچک معمولاً بیشتر افراد همدیگر را میشناسند و یا بهنوعی رابطۀ خویشاوندی دارند و در مجلس عزا و عروسی پای یک سفره مینشینند. گاهی انتقاد از یک مسئول، یک شخص، یکنهاد، سازمان و مؤسسهای سبب میشود حتی نحوۀ رفتارِ معلمِ یک مدرسه با فرزندِ خبرنگار، سردبیر یا صاحبامتیاز نشریه را تحتالشعاع قرار دهد، یا درجایی دیگر سبب فشارهای روحی بر سایر اعضای خانوادۀروزنامهنگار گردد. از سویی دیگر اگر نشریه به هر دلیلی حضور دریکی از جلسات مهم را از دست بدهد و نتواند گزارش مناسبی از یکی از رویدادهای شهر یا منطقه تهیه کند، ممکن است متهم به بیتوجهی گردد یا سبب رنجش و دلگیری طیفی از مخاطبان شود که پیامدهای منفی بسیاری را برای نشریه دربر خواهد داشت.
بهجز فشارهای روحی، گاهی یک انتقاد ساده ممکن است به دلیل عدم استقلالِ مالی مطبوعات محلی و وابستگی بسیار شدید آنها به کمکهای مردمی، آن بنگاه را به سمت نابودی بکشاند؛ چراکه ممکن است اینگونه فشارها بر روی کمکهای مردمی، آگهیهای بازرگانی و خیلی عوامل دیگر تأثیرگذار باشد.
از سویی با توجه به اینکه شغل اصلی روزنامهنگاران محلی، روزنامهنگاری نیست و منبع درآمدشان از شغلهای دیگری است، ممکن است امنیت شغلی آنان نیز به خطر افتد، یا فشارهای وارده آنها را وادار به عدم همکاری با یک نشریه کند. از دست دادن نیروی فعال برای یک نشریۀ محلی، در شرایطی که یافتن جایگزین برای یک نیروی انسانی در شهرهای کوچک گاهی بسیار دشوار مینماید نیز میتواند به بحرانی بزرگ برای چنین نشریاتی بدل گردد.
اهالی مطبوعات معمولاًانسانهایی شریف، وارسته و آگاهی هستند که ازخودگذشتهاند و دغدغۀ آگاهی بخشی به جامعه رادارند. اینگونه افراد بهطورمعمول هم ازنظر روحی انسانهای حساسی هستند و هم اینکه مناعت طبعشان بدانها اجازه نمیدهد برای پیشبرد کارشان دست بهسوی هر شخص و سازمانی دراز کنند. پس دولتها اگر خواهان پیشرفت و توسعۀهمهجانبۀ مناطق محروم یا کمتر توسعهیافته هستند، بایستی چتر حمایتی خویش را بیشازپیش بر مطبوعات محلی بگسترانند؛ چراکه تنها با حمایت دولتهاست که این نشریات میتوانند به حیات خود ادامه دهند. البته این چتر حمایتی بایستی بهگونهای باشد که نشریات مستقل از آنسو به میزخطابۀسازمانهای دولتی و تنها برای ارائۀ بیلان عملکرد آنها بدل نشوند و کماکان این نشریات بتوانند استقلال فکری خود را حفظ کرده، کارکردِ نظارتی خویش را از دست ندهند.
اگر چنین شود و از نشریات محلی حمایت لازم و کافی به عمل آید،اینگونه نشریات میتوانند رسالت حقیقی و راستین خویش را با دغدغۀ کمتری به اجرا درآورند و سبب رشد و توسعۀ بیشتر و بهتر مناطق کوچک و کمجمعیت گردند.
اگر دغدغه داشت باید میماند نه اینکه میدان رو خالی میکرد.یک چیزی از پیام دانش برام خیلی سوال برانگیز است در جایی آقای احمدی صحبت از این میکردین که بعضی از افراد در اوز هر جایی به خود منصب اختصاص داده اند و این کارایی را کم میکند امروز که روزنامه ی شما را ورق زدم شما هم از آن تکرارها استفاده کردین چی شد آقای احمدی کجای کار لنگ زد اگر اینان نبودن؟!
در پاسخ به دو پیام اخر دوستان عزیزمان(اوزی و منتقد)
با سپاس از نشریه پیام اوز،جناب آقای احمدی،جناب اقای صدیقی و جناب مهندس عبدالله خضری.
عشق به زادگاه و وطن که مهری غریزی است بر کسی پوشیده نیست.همشهریان عزیز ما در هر کجای دنیا که باشند همواره دلشان همراه دیار مادری شان بوده است.
روشن است که تمام همشریانی که در اوز مانده اند به اوز کمکی نکرده و فقط برخی دغدغه ی فعالیت داشته اند.چنانکه تمامی همشهریانی که از اوز رفته اند اوز را فراموش نکرده و برخی همچنان به شهرشان میاندیشند و فراتر از اندیشه تا انجا که امکانش باشد به اوز خدمت کرده اند.
به عزیزانی که از اوز خارج شده اند،طبق معمول خرده نگیریم.تکرار مکررات.بر کسی پوشیده نیست که شهر عزیزمان پاسخگوی نیاز تمامی مشاغل و تحصیلات و نیازهای خانواده و …. را ندارد.چه بسا که هر شهر در حال پیشرفتی مردمی را داشته است که برهه ای را خارج از دیار گذرانده و خدمات و تسهیلات فراوانی هم برای شهر اورده اند.
پس با مهری و بیخبری از همدیگر،در حق هم نامهربان نباشیم.خدماتمان صرفا برای رضای خدا و خدمت به دیارمان باشد.هیچ انسانی دلش به دیارش بی دغدغه نیست.
سلام لازم است متخصصان کارکشته در این مورد از شهر های بزرگ و..دعوت و مشاوره بدهند .افراد معرفی شده هم بصورت تجربی و آشنا به منطقه می توانند کمک کنند ولی بدون علم و دانش رو...
شهروند در مطلب: اتاق فکر اقتصادی اصناف شهرستان اوز تشکیل می شود
خیلی خوب است قاضی محکومان را به پرداخت جریمه در حق عمران شهر هم محکوم کند...
آرزو خ ه آ.خ در مطلب: تقدیر بهزیستی شهرستان اوز از اجرای احکام جایگزین حبس در حمایت از معلولین
مبارک است. اینشالله اخبار هفته. کتاب که خیلی هم زیاد بود. تمام شود. ومسولان. بفکر. کارهای. زیرساختی. واقتصادی. وعمرانی. در اوز. بپردازند ماندگاری. نسل. جوان. به توسعه اقت...
اقتصاد. وعمران. وابادی. اوز. را دریابیم در مطلب: درخشش اوز در سی و سومین دوره هفته کتابخوانی
تنتان سالم ایده هایتان بارور و گامهایتان استوار...
در مطلب: اتاق فکر اقتصادی اصناف شهرستان اوز تشکیل می شود
به امید شهری آباد منطقه ای آباد کشوری آباد و جهانی آباد...
در مطلب: اتاق فکر اقتصادی اصناف شهرستان اوز تشکیل می شود
ممنونم از اظهار نظر تمام عزیزان چه آنهایی که موافق هستند و چه آنانی که بر مطلب نقد دارند امیدوارم شهرستان ما همیشه پر رونق باشد. هدف همه ما پیشرفت و رشد و توسعه متوازن اس...
فرید دستوری در مطلب: شهر جلسات و مراسم
نشاط و سلامتی برای همگان آرزومندم خدا قوت...
در مطلب: برگزاری کوهنوردی خانوادگی در روستای گلار شهرستان اوز
چنانچه نگاهی به شهرهای. گراش. خنج. بستک و.......بیندازیم. اثار تحرک عمرانی. واقتصادی. وتوسعه شهری دران دیده میشود اما. در اوز همه نگاهها متوجه مسایل. سطحی. وروبنایی است ه...
حکایت. فرهنگی بودن شهر اوز !!!! در مطلب: شهر جلسات و مراسم
درود بر شما اقای دستوری حرف دل مردم زدی ای کاش به جای این خرج ها کوچه ای اسفالت میشد تا چهره شهر عوض شود...
فرهنگی در مطلب: شهر جلسات و مراسم
با شادباشی صمیمانه و درودی خالصانه بر شما و تمام دست اندرکاران ارجمند و افتخار آفرینی که طی سالها تلاش با تیزبینی چنین روز ی را در تاریخ شهرمان رقم زده اند . روزی که مراس...
سیلوانا سلمانپور در مطلب: افتتاحیه سی و سومین دوره هفته کتاب ایران به میزبانی اوز برگزار شد
تحلیل مهندس صدیقی علیرغم ایجاز ، جامع و جالب بود.او همچنین دغدغه های فراوان برای زادگاهش اوز دارد. چنین جوانانی شایسته تحسین اند
جناب مهندس خضری از لطف و محبت شما سپاسگزارم. همه دلبسته زادگاهیم و پیشرفت آن دغدغه مشترکمان. به امید داشتن شهری آبادتر و پر رونق تر
با. سلام. به. صورت. کلی. تمام. مطالب. نگارش. شده. درست. می. باشد. ولی. حرفه. خبر. نگاری. ومسولیت. خبر. رسانی. حکم. می. کند. که. در مقابل. مطالبات. اساسی. وزیر. بنایی. شهرمان از هیچ. کوششی. فروگذاری نکنیم. حتی. اگر. خلاف. منافع. فرد. وگرنه. وطایفه ای. باشند وکسی که. پا به. این. عرصه. مقدس می. گذارد. باید. این. شهامت. اجتماعی. را داشته. باشد. با تشکر. از جناب. صدیقی
اگر دغدغه داشت باید میماند نه اینکه میدان رو خالی میکرد.یک چیزی از پیام دانش برام خیلی سوال برانگیز است در جایی آقای احمدی صحبت از این میکردین که بعضی از افراد در اوز هر جایی به خود منصب اختصاص داده اند و این کارایی را کم میکند امروز که روزنامه ی شما را ورق زدم شما هم از آن تکرارها استفاده کردین چی شد آقای احمدی کجای کار لنگ زد اگر اینان نبودن؟!
نمیدونم این دغ دغ دغه ها چرا باعث موندنشون توی شهر اوز نمیشه. مرگ خشه وله اوسی اومساده راست گوتای وامانی و کر بکنی
در پاسخ به دو پیام اخر دوستان عزیزمان(اوزی و منتقد)
با سپاس از نشریه پیام اوز،جناب آقای احمدی،جناب اقای صدیقی و جناب مهندس عبدالله خضری.
عشق به زادگاه و وطن که مهری غریزی است بر کسی پوشیده نیست.همشهریان عزیز ما در هر کجای دنیا که باشند همواره دلشان همراه دیار مادری شان بوده است.
روشن است که تمام همشریانی که در اوز مانده اند به اوز کمکی نکرده و فقط برخی دغدغه ی فعالیت داشته اند.چنانکه تمامی همشهریانی که از اوز رفته اند اوز را فراموش نکرده و برخی همچنان به شهرشان میاندیشند و فراتر از اندیشه تا انجا که امکانش باشد به اوز خدمت کرده اند.
به عزیزانی که از اوز خارج شده اند،طبق معمول خرده نگیریم.تکرار مکررات.بر کسی پوشیده نیست که شهر عزیزمان پاسخگوی نیاز تمامی مشاغل و تحصیلات و نیازهای خانواده و …. را ندارد.چه بسا که هر شهر در حال پیشرفتی مردمی را داشته است که برهه ای را خارج از دیار گذرانده و خدمات و تسهیلات فراوانی هم برای شهر اورده اند.
پس با مهری و بیخبری از همدیگر،در حق هم نامهربان نباشیم.خدماتمان صرفا برای رضای خدا و خدمت به دیارمان باشد.هیچ انسانی دلش به دیارش بی دغدغه نیست.