احمد قاضی زاده: همانگونه که تپش قلب نشانهی حیات بدن است، رونق اقتصادی نیز نشانهی حیات اجتماعی یک جامعه محسوب میشود. هنگامی که این قلب ضعیف عمل کند، تمام بخشهای دیگر جامعه نیز به تبع آن دچار ضعف و ناتوانی میشوند. وقتی اقتصاد از تپش میافتد، آثار آن بر زندگی مردم سایه میافکند و آیندهی نسلها را تحت تأثیر قرار میدهد.
در چنین شرایطی، پیامدهای اقتصادی بهسرعت در زندگی روزمرهی مردم تاثیر گذاشته؛ بهگونهای که باعث کاهش انگیزهی دانشآموزان برای تحصیل میشود، آسیبهای اجتماعی را افزایش میدهد و پیوندهای اجتماعی را سستتر میسازد.
اما زمانی که یک شهر به اقتصادی پویا و شکوفا دست مییابد، روحی تازه در کالبد آن دمیده میشود و همهی بخشها جان دوباره میگیرند.
بنده بیش از سه دهه است که در کِسوت یکی از کسبههای شهر، روزهای پررونق و کمرونق آن را با تمام وجود لمس کردهام. سالها دغدغهی رونق بازار شهرم را در دل میپرورانم، چراکه خود از دل همین بازار برخاستهام و درد و امید آن را از نزدیک میشناسم.
سالها پیش، نخستین گروه واتساپ مرتبط با کسبوکار را راهاندازی کردم؛ گروهی که حتی از بسیاری از گروههای فعال امروز، قدیمیتر و پیشروتر بود. با وجود سه سال فعالیت جدی، خروجی آنگونه که انتظار میرفت نبود و به دلایل دیگر ناچار شدم گروه را تعطیل کنم. با این حال، دغدغهی رونق اقتصادی شهرم هیچگاه از ذهنم دور نشد و همیشه در پی راهی بودم تا قدمی هرچند کوچک برای بهبود وضعیت اقتصادی و رفع کمبودهای شهر بردارم.
از سال گذشته، با پشتوانهی ۱۲۲ ایدهی آماده، بار دیگر وارد میدان شدم تا مؤثرتر عمل کنم. اما باز هم موانعی پیش آمد که مانع انتشار عمومی همهی ایدهها در فضای مجازی شد و در نهایت تنها توانستم ۱۹ مورد از آنها را در گروهها به اشتراک بگذارم؛ ایدههایی که بسیاری از شهروندان با آن آشنا هستند.
بارها در فضای مجازی شهر، از مدیران شهری درخواست کردم که اتاق فکر اقتصادی تشکیل شود؛ *نهادی برای همفکری، بررسی راهکارها و ایجاد مسیر توسعه اقتصادی. اما متأسفانه هیچ استقبالی نشد و صحبتها به جای آنکه مسیر توسعه را هموار کنند، در جهت بازگشت قدم برمیداشتند.
حتی از سرگروههای فعال واتساپ و فضای مجازی نیز خواستم همراهی کنند، اما باز با بیتوجهی روبهرو شدم و به قول خودشان، هضم چنین اقدامی برایشان سنگین بود.
با وجود همهی این بیمهریها، دست از تلاش برنداشتم. از مردادماه سال جاری، با تلاش مضاعف، جلساتی با دوستان با تجربه در حوزه کسبوکار، کارآفرینان، فعالان اقتصادی و بازاریان برگزار کردم و دیدگاههای آنان را بررسی نمودم. در ادامه پیشنهاد تأسیس اتاق فکر اقتصادی، که ایده و طرح آن از ابتدا متعلق به اینجانب بود، به ریاست محترم اتاق اصناف (علی تیرزن) ارائه شد تا این اتاق فکر اقتصادی زیر نظر اتاق اصناف شکل گیرد.
پس از چند نشست کوتاه و تبادل نظرهای سازنده، تصمیم نهایی اتخاذ شد: اتاق فکر اقتصادی شهرستان اوز تشکیل میشود.
این تصمیم سرآغاز مسیری تازه است؛ مسیری که به برگزاری نخستین جلسه رسمی در تاریخ ۱۰ آذرماه با حضور اعضا انجامید؛ افرادی که باور داشتند با همفکری و همراهی میتوان آینده اقتصادی شهر را دگرگون ساخت.
اعضای اولیهی این جمع، نهتنها پایهگذاران اتاق فکر اقتصادی هستند، بلکه زمینهساز ایجاد بستری برای هماندیشی، تبادل نظر و شکلگیری نگاه تازهای به آینده اقتصادی شهرستان اوز شدند.
در این مسیر، لازم میدانم از ریاست اتاق اصناف علی تیرزن و تمامی اعضای اتاق فکر اقتصادی شهرستان اوز که با همدلی، همراهی و احساس مسئولیت در کنار این حرکت ایستادند، صمیمانه قدردانی کنم.
امیدواریم که بتوانیم گامهایی مؤثر، ماندگار و سازنده برداریم.
امروز دیگر زمان شک و تردید نیست، زمان آزمون و خطا نیست. امروز زمان اقدام است. با توکل به خدا و با تکیه بر توان جمعی، میتوانیم با دیدی بازتر و عزمی راسختر از گذشته، این مسیر را آغاز کنیم.
از این رو، اتاق فکر اقتصادی شهرستان اوز از تمامی شهروندانی که مایل به همکاری، مشارکت و حتی عضویت هستند، با آغوش باز استقبال میکند. این مسیر، مسیر همهی ماست؛ و تنها با همراهی یکدیگر به شکوفایی خواهد رسید.
با آرزوی شهری پر از اتفاقهای خوب و رونق اقتصادی
احمد قاضیزاده عضو اتاق فکر اقتصادی شهرستان اِوَز
*۱۵ آذرماه ۱۴۰۴*
دوصد گفته چون نیم کردار نیست .ما کسبه اگر همه کسب خودمان را ارتقا دهیم حتما موفق خواهیم شد .من نوعی اگر در کاسبی خود مثلا عکاسی موفق نباشم و نیمه راه رها کنم نمی توانم برای بقیه نسخه بپیچم . تشکر از نویسنده که به زیبایی قلم زده اند قطعا الگوبرداری از ایشان و کسب و کارشان میتواند موثر باشد.