پنج شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴
 |  14/ سپتامبر/ 2020 - 8:12
  |   نظرات: يك نظر
1,960 بازدید

معماری هنر خلق فضا است

مصطفی ملتفت: در هشتمین مصاحبه‌ام، با محمد پرهيزگار دانشجوی کارشناسی‌ارشد رشتۀ معماری دانشگاه شیراز به گفت‌وگو نشسته‌ام. او متولد ١٣٧٢ در اوز است. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در اوز گذرانده، در کنکور کارشناسی ریاضی‌- فیزیک رتبۀ ۳۳۳۰ و در کارشناسی‌ارشد ۲۸۷ را کسب کرده است. او مهر ۹۱ در دانشگاه خليج‌فارس بوشهر در مقطع كارشناسي مهندسي معماري و مهر ۹۶ در مقطع كارشناسي‌ارشد مهندسی معماري گرايش معماري در دانشگاه شيراز پذيرفته شده است، و اکنون روی پایان‌نامه‌اش کار می‌کند.


* لطفاً رشته‌تان را معرفی کنید، و به‌طور اخص گرایشی که در مقطع ارشد در حال تحصیل هستید.
تعريف كليشه‌ايِ معماری که همه می‌گویند، اين است كه معماري، هنرِ خلقِ فضاست. البته اين تعريف درست است اما شايد براي همه مفهوم نباشد كه اين تعريف يعني چه. پس توضيحاتي را ارائه می‌‌دهم. معماري در واقع طراحي و ساخت بناها و فضاهايي است كه نيازهاي انسان را تأمين مي‌كند. اين نيازها لزوماً نياز فيزيكي نيستند و فضا هم فقط محدود به يك كالبد يا يك بناي ساخته‌شده نيست. به‌عنوان‌مثال، همه در فضايي زندگي مي‌كنيم به نام خانه. خانه متشكل از ریزفضاهای مختلف مانند اتاق، آشپزخانه، نشيمن و… است كه در هرکدام فعاليتي اتفاق مي‌افتد. در خانه، جداي از اينكه نيازهاي فيزيكي ما مثل غذا خوردن، استراحت كردن و… تأمين مي‌شود، نيازهاي رواني ما مثل آرامش، احساس رضايت از زندگي و جز این‌ها هم تأمين مي‌شود. كارِ معمار اين است که ريزفضاهاي موجود در خانه را طوري كنار هم بچيند كه مطابق با نیاز مخاطب باشد و نيازهاي او را تأمين كند و در كنار اين موارد داراي كيفيت نیز باشد. الآن متأسفانه به دلایل مختلف مسئلۀ كيفيت يا در بناها نيست يا خيلي کم‌اهمیت شده است.
مسئلۀ طراحي، منحصراً مربوط به خانه نيست و كاربري‌هاي ديگر را هم شامل مي‌شود. از طراحي مدرسه و بيمارستان و ادارات مختلف گرفته تا طراحي فضاي شهري، المان شهري، پارك و… که برخي از آن‌ها مانند پارك، كالبد فيزيكي نيستند و يا ممكن است كه كاربري هم نداشته باشند مثل المان‌هاي شهري، اما ساخته مي‌شوند كه نيازهاي انسان را تأمين كنند. پس به‌طورکلی کارِ معماری طراحی بناها با کاربری‌های مختلف با توجه به نیاز و هم‌چنین در نظر گرفتن ضوابط و با توجه به اقلیم، فرهنگ و موارد دیگر است.
همان‌طور كه مي‌دانيد، علوم به حدي پيشرفت كرده و تخصصي شده كه بيشتر رشته‌ها داراي گرايش‌هاي مختلف هستند. به‌‌طور كلي در مقطع كارشناسي‌ارشد و دكتري كه اصطلاحاً به آن‌ها تحصيلات تكميلي گفته مي‌شود، اين گرايش‌هاي مختلف از هم تفكيك و جدا مي‌شود و به‌صورت اختصاصي به آن پرداخته مي‌شود. گاهی در برخي گرايش‌ها، ممكن است رويكردهاي مختلفي هم وجود داشته باشد. معماري هم مستثنا نيست و گرايش‌هاي مختلفي مثل معماري، انرژي، منظر، مطالعات معماري و … دارد. اما دربارۀ گرايش معماري- معماري؛ اين گرايش در واقع گرايش پايۀ معماري در مقطع كارشناسي‌ارشد است که مي‌شود گفت ادامۀ مقطع كارشناسي است. درس‌ها حول محور مباحث عام معماري است. اين گرايش مثل گرايش‌هاي ديگرِ معماري مثلاً گرايش انرژي كه صرفاً روي يك حوزه و مبحث مشخص از معماري كار مي‌كنند، متمركز نمي‌شود و از لحاظ مقياسي بخواهيم در نظر بگيريم حوزۀ پژوهشي بزرگ‌تری را در بر می‌گیرد كه این مهم باعث شده دستِ دانشجو هم براي پژوهش در رويكردهاي مختلف بازتر باشد.
* شما از بین هم‌نسل‌های خود از معدود دانش‌آموزانی بودید که با اینکه در مدارس اوز تحصیل کردید، ولی دانشگاه دولتی قبول شدید؛ علت آن چیست؟
در دورۀ دبيرستان در اوز و علي‌الخصوص براي پسرها، جوّ غالب طوري است كه اكثريت مايل به ادامۀ تحصيل يا تحصيل در دانشگاه‌هاي خوب نيستند. به‌طورکلی جوّ رقابتي و آموزشيِ سالمي بين دانش‌آموزان در اوز نيست. قبل از اينكه به دلايل اين مسئله بپردازم، بايد اشاره كنم كه لزوماً همۀ افراد نبايد ادامه تحصيل دهند و همۀ موفقيت‌ها در ادامه تحصيل خلاصه نمي‌شود. به نظرم مهم‌ترين خروجي آموزش‌وپرورش براي دانش‌آموزان در طي ١٢سال دوران تحصيلي بايد آگاهي و شناخت كافي از خودشان، آرمان‌هایشان، اهدافشان و مسائل مختلف جامعه باشد. نکتۀ مهم اين است كه دانش‌آموز بعد از چند سال درس خواندن به این آگاهی برسد كه به دنبال چيست و با توجه به استعدادی که دارد، مسير درست را شناسايي و انتخاب كند. جامعه فقط به تحصیل‌کرده نياز ندارد بلكه به كشاورز، تعميركار و تاجر و دیگر شغل‌های دیگر هم نياز دارد. اينكه شخصي به اصرار خانواده و يا عدم شناخت كافي، رشته‌ای را بخواند و بعد برود در حوزۀ ديگری كار كند كه به رشته-اش ربطي ندارد و پشيمان شود، اصلاً خوب نيست. اما اينكه چرا اغلب دانش‌آموزاني كه دورۀ دبيرستان را در اوز خوانده‌اند در دانشگاه‌هاي دولتي قبول نمي‌شوند علت‌هاي مختلفي دارد. آموزش سه ضلع دارد: معلم و مدرسه، دانش‌آموز و خانواده. من وضعيت الآن را دقیقاً نمي‌دانم اما با توجه به روند قبولي‌هاي هر سال كه معمولاً يكي دو نفر و آن هم شايد كسي رتبه‌اش خوب شود، حدس مي-زنم كه وضعيت ما و دورۀ فعلي تقریباً مشابه باشد.معلم و مدرسه علاوه بر نقش آموزش، بايد «نقش آگاه‌کننده» هم داشته باشد. منظورم اينجا از آگاهي اين است كه حداقل دانش‌آموز را براي مواردي مانند كنكور، امتحان نهايي و … كه در حيطۀ آموزش است آگاه كند. ما كلاس سوم دبيرستان كه بوديم، امتحان نهايي داشتيم؛ بيشتر معلم‌ها مي-آمدند و مي‌گفتند درس بخوانيد كه امسال امتحان نهايي داريد و امتحان نهايي سخت است. ما تا زماني كه نرفتيم سر جلسۀ امتحان، نمی‌فهميديم كه منظورشان چه بوده است! وقتي فهميديم، كه ديگر كار از كار گذشته بود. صِرف گفتنِ اينكه امتحان نهايي سخت است كفايت نمي‌كند. بايد با دانش‌آموز كار شود؛ نمونه سؤالات سال‌هاي مختلف برایشان حل شود، امتحان‌هايي شبيه به آن از دانش‌آموز گرفته شود كه او بفهمد و ذهنيت لازم را پيدا كند. تا جايي كه يادم است فقط يک معلم با ما سؤالات امتحان نهايي يا كنكور را كار مي‌كرد و توضيحاتي مي‌داد. مسلم است كه با چنين شرايطي دانش‌آموز هيچ ذهنيتي از كنكور و امتحان نهايي و… ندارد و هیچ‌گونه تلاشي هم برایش نمي‌كند و فكر می۲کند كه اين‌ها هم نوعی امتحان است در سطح امتحان معلم كه سر كلاس مي-گيرد. اين مسئله، هم به معلم برمی‌گردد و هم به مدرسه. يعني اينكه اگر معلم نخواست يا انجام نداد، مدرسه بايد از معلم بخواهد كه اين آگاهي را به دانش‌آموزان بدهد. مدرسه علاوه بر آگاهي دادن به دانش‌آموز، بايد به خانواده‌ها هم آگاهي بدهد و در تعامل مستمر با خانواده‌ها باشد، كه این‌طور نيست يا حداقل زمان ما نبود. نكتۀ بعدي، بعضي از معلم‌هاي ما از كيفيت لازم در تدريس برخوردار نبودند. وقتي آموزش درست نباشد، انتظار نتيجۀ خوب هم نبايد داشت.

اما در مورد خانواده؛ خيلي از خانواده‌ها هم آگاهي لازم را ندارند. مثلاً خيال مي‌كنند كه همۀ دانشگاه‌ها مثل هم است. ما دانشگاه‌های مختلفی در سطح کشور داریم؛ دولتی، پیام نور، آزاد و … که سطح علمی‌شان با هم متفاوت است؛ حتی سطح علمی دو دانشگاه مثلاً دولتی در دو شهر، با هم یکسان نیست. پس بايد به خانواده‌ها هم آگاهي لازم داده شود كه يك سري حداقل‌ها را بدانند. آگاهي و تعامل بين خانواده‌ها و مدرسه می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد. تعامل خانواده‌ها هم باعث مي‌شود كه والديني كه آگاهي كمتري دارند، آگاه‌تر بشوند و شرايط لازم را براي فرزندانشان فراهم كنند.
اما ضلع سوم كه دانش‌آموز است، در مقطعي به دبيرستان (الآن متوسطۀ دوم به آن مي‌گویند به نظرم) مي‌رسد كه از يك بلوغ فكري برخوردار است و نسبت به اتفاقاتي كه در جامعه مي‌افتد آگاه است. مسلماً بايد راهنمايي‌هاي لازم چه از طرف مدرسه و چه از طرف خانواده به دانش‌آموز داده شود كه مسير جلوِ روي خودش را بشناسد. اما اگر اين راهنمايي‌ها نباشد، با اينكه سخت است اما دانش‌آموز به آن حدي رسيده كه خودش دنبال آگاهي پيدا كردن باشد.
اما به‌طور مشخص دربارۀ سؤال شما كه چرا از بين همكلاسي‌هایم فقط من در دانشگاه دولتي قبول شدم، باید بگویم که علت اينكه بقيۀ دوستان قبول نشدند و يا اينكه چرا براي كنكور نخواندند را من نمي‌دانم و بايد از خودشان پرسيد. اما خيلي از آن‌ها در حال حاضر چه در بازار و چه در رشته‌اي كه درس خوانده‌‎اند موفق هستند. خودم و خانواده‌ام نظرمان این بود كه من در دانشگاه دولتي درس بخوانم. همچنين من از اول دبيرستان با هدف وارد اين مقطع شدم. دوست داشتم كه خلبان بشوم و در كنار اين مورد، علاقه‌مند به رشته‌هاي مهندسي هم بودم. به یاد دارم وقتی‌که راهنمايي بودم هر از گاهي به‌صورت تفنني نقشۀ خانه می‌کشیدم (با خنده)، اين شد كه رشتۀ رياضي‌- فيزيك خواندم. نكتۀ آخر هم اينكه، خودم هم براي كسب اطلاعات در مورد رشته‌هاي مختلف، تفاوت دانشگاه‌ها، نحوۀ درس خواندن و مواردي از اين دست كه در مدرسه بايد به ما گفته مي‌شد و نشد، از بعضي دوستان كه اطلاعات داشتند، مي‌پرسيدم و آن‌ها نیز به من بسیار کمک کردند.
* تا جایی که شما را می‌شناسم، چندسالی است که به‌عنوان فعال آموزشی‌- اجتماعی در اوز فعالیت می‌کنید، و دست ‌به ‌قلم هم دارید؛ دربارۀ دغدغه‌هایتان برایمان بگویید.
بيشتر فعال آموزشي بوده‌ام و در زمينه‌هاي تحصيلي و آموزشي فعاليت‌هايي انجام داده‌ام و جز يك‌بار كه براي اوز امروز مطلبي نوشتم دربارۀ نمای یک بنا در شهر (اجرای نمای برج آزادی بر روی یک خانه)، يادم نمی‌آید كه ديگر دست به قلم شده باشم. در مورد مسائل آموزشي، همان‌طور كه خودت هم مي‌داني و احتمالاً خيلي از خوانندگان هم در جريان باشند، ما در دورۀ متوسطۀ دوم كه همان دبيرستان سابق باشد ضعف داريم. من خودم اوز بودم و تجربه كردم؛ خيلي از دوستاني هم كه اوز درس خوانده‌اند هم اين مطلب را تأييد مي‌كنند. اگر بتوانم در اين زمينه كمكي بکنم كه به بهتر شدن اوضاع منجر شود، خيلي خوب خواهد بود.
دربارۀ مسائل اجتماعي، اين مسائل گاه آن‌قدر پيچيده و سخت می‌شود كه حل آن‌ها بسيار زمان‌بَر خواهد بود. ايجاد مشكل خيلي راحت است اما حل آن زمان‌بَر. به نظرم يكي از مهم‌ترين مشكلات ما چه در اوز و چه در سطح كشور، ترجیح منافع شخصی بر منافع جمعی است. تبديل اين ديدگاه به «ترجيح منافع جمعي بر منافع فردي» كار سختي است. به‌عنوان‌مثال، تا حالا چندين بار مسئول اتاق اصناف در نماز جمعه از بازاري‌ها خواسته كه مغازه‌هایشان را زود باز كنند، قيمت‌هایشان رقابتي باشد و … . برخي از ايرادات به كسبه برمی‌گردد اما بقيۀ آن صرفاً مربوط به آن‌ها نيست. اينكه صبح زود مغازه را باز كني و اينكه دكور مغازه‌ات زيبا باشد كه مشتري را جلب كند، به مغازه‌دار برمی‌گردد. اما مسئلۀ قيمت تنها مربوط به كاسب نيست، اجاره‌بهای گران مسلماً روي قيمت اجناس مؤثر است. قيمت‌هاي نجومي زمين مسلماً خيلي‌ها را از ساخت‌وساز دور می‌کند، و به‌تبع آن، مغازه در شهر كم خواهد بود. عرضۀ كم باعث كاهش تنوع و افزايش قيمت خواهد شد. درنتيجه ما نبايد انتظار داشته باشيم كه شهر و روستاهاي اطراف و حتي همشهري‌هاي خودمان از اينجا خريد داشته باشند. دوم اینکه، سرمايه‌دار وقتي مي‌بيند زمين يا ملكي را به قيمت شهرهاي بزرگ مي‌خرد اما آوردۀ اقتصادي آن به‌نسبت چندين برابر كمتر است، از خودش مي‌پرسد که چرا بايد چنين كاري بكند. اين چرخۀ اقتصادي مشكل‌دار باعث شده كه جمع كوچكي دائم در حال سود باشد، و كل جامعه متضرر باشند. در دیگر مسائل اجتماعی مانند بحث اعتیاد و بیکاری و … هم همین‌طور. پس همان‌طور که قبلاً هم عرض کردم، خیلی از مسائل اجتماعی به یکدیگر گره خورده است و حل آن نیازمند مشارکت همگانی و گاه زمان‌بَر است.
* نظرتان دربارۀ معماری قدیم اوز و منطقه چیست؟
سؤال خيلي كلي است. معماري را مي‌شود از جهات گوناگوني بررسي كرد. معماري كدام دوره يا معماري چه نوع كاربري مدنظر شماست؟ بعد اينكه از كدام رويكرد مي‌خواهيد به آن نگاه كنيد؟ جنبۀ زيبايي‌شناسي، گونه‌شناسي، سبك‌شناسي، سازه و فن‌شناسي، اقليم و یا چیز دیگر؟
اما در كليت يک سري نكات را خدمتتان عرض مي‌كنم. بناهايي كه در سطح منطقه وجود دارد حداقل سابقۀ سكونت را به دوران ساساني برمی‌گرداند. قلعۀ پرويزه، چهارطاقی محلچه و از همۀ آن‌ها مهم‌تر، آتشكدۀ آذرفَرَنبغ كه يكي از سه آتشكدۀ مهم دوران ساساني است و مربوط به يكي از سه‌ طبقۀ اجتماعي آن دوران است که در کاریان قرار دارد. در كنار این‌ها آب‌انبار يكي دیگر از بناهاي شاخص در منطقه است. آب‌انبار سَلَفي يكي از قديمي‌ترين آب‌انبارها از حيث كتيبه و سند در كشور است كه مربوط به دورۀ تيموري است. بازار قيصريۀ لار كه مربوط به دورۀ صفوي است هم از بناهاي شاخص منطقه محسوب مي‌شود. به‌طورکلی يكي از ويژگي‌هاي خيلي از شهرهاي ايران وجود عناصري نظير كاروانسرا، بازار، آب‌انبار، مسجد، مقر حكومتي، حمام (به‌طورکلی بناهای عمومی) در مراکز شهری و مراکز محلات شهری و در كنار يكديگر است. این موارد در اوز هم بوده كه فقط الآن مسجد و كاروانسرا و آب‌انبارها مانده اما بازار و مقر حكومتي خراب شده است. اين مسئله در لار و كنار بازار قيصريه شايد ملموس‌تر باشد كه بيشتر عناصر هنوز هست. نمونۀ ديگر اين مسئله مجموعه‌هاي شهري نظير میدان نقش‌جهان اصفهان و مجموعۀ گنجعلي‌خان کرمان است.
در كل، كاربري‌ها در ادوار مختلف ويژگي‌هاي مشتركي دارند و یک سیر تکاملی در آن‌ها دیده می-شود، اما در مناطق مختلف بر اساس اقليم، بوم و ويژگي‌هاي فرهنگي تفاوت‌هايي هم دارند؛ مثلاً شما اگر خانه‌هاي يزد و شيراز را مقايسه كنيد، مي‌بينيد كه كليتي يكسان دارند اما در برخي ريزفضاها، تزئينات، شيوۀ ساخت و … با هم اختلاف دارند. خانه‌هاي باقي‌مانده در اوز نیز نسبت به آن‌ها همین-طور؛ البته که خانه‌های اوز از قدمت كمتري برخوردارند. مثلاً در شيراز يا اصفهان شما خانه‌هايي را مي‌بينيد كه قدمت آن‌ها به دوران صفوي برمی‌گردد اما در اوز ما نداريم. چند بنا كه مانده، مربوط به دوره‌های قاجار و پهلوي اول است.
اگر بخواهم جمع‌بندي كنم، ما در منطقه بناهاي واجد ارزشِ زيادي داريم. اين بناها نمودِ فرهنگ ما هستند. بازتاب عقايد، تاريخ، نحوۀ زندگي و خيلي مسائل ديگر هستند. شما وقتي يک كتاب تاريخ يا يک مستند تاريخي مي‌بينيد، حتماً اشاره‌اي به معماري در آن مي‌شود. اگر تخت‌جمشيد نبود، اگر نقش‌جهان نبود و اگر خيلي ديگر از بناها نبودند، ما اطلاعات و شناختي که الآن از دوران گذشته داریم، نداشتيم. بالطبع حفظ اين بناها به شناخت ما از فرهنگمان خيلي كمك مي‌كند.
در حال حاضر شايد اين مسئله پيش بياید كه مثلاً امكان استفاده از اين بناها در قالب كاربري اصلي‌شان فراهم نباشد كه مسئلۀ درستي است. ما با توجه به سبك زندگي فعلي‌مان قادر نيستيم كه در یک‌ خانۀ قاجاری زندگي كنيم. اما احيا و حفظ آن‌ها صرفاً در اين قالب نيست كه ما اين بناها را در كاربري گذشته‌شان به كار بگيريم. نمونه‌هاي مختلفي از اين تغيير كاربري هست. من چند مثال مي‌زنم. الآن ارگ كريم‌خان شده موزۀ مردم‌شناسی. آب‌انبار وكيل (كنار ارگ) شده موزۀ آب. خيلي از خانه‌ها در محلات قديمي شيراز به هتل، كافه يا موزه و … تبدیل شده‌اند. اين مسئله خوشبختانه در اوز هم اتفاق افتاده؛ موزۀ مردم‌شناسي، سراي زرنگار و يكي دو بناي ديگر با كاربري جديد بازسازي و مرمت شدند.
ما اگر از جنبۀ اقتصادي هم در نظر بگيريم، صنعت گردشگري يكي از پول‌سازترين صنايع دنياست. مثال واضح اين مسئله را شما در دبي و تركيه مي‌بينيد. يا شما بايد بناهاي تاريخي داشته باشيد يا هم امكانات روز براي تفريح كه گردشگر بياید. الآن ما انواع و اقسام بناها را داريم كه اين پتانسيل بالقوه را داراست. اگر در اين بخش سرمايه‌گذاري شود، هم بناهاي ما حفظ خواهد شد و هم آوردۀ اقتصادي خواهد داشت كه بازي دوسَربُرد است.
* دربارۀ مرمت گفتید، آیا مرمت‌هایی که در اوز اتفاق افتاده اصولی بوده‌اند؟ مثلاً برکۀ ملامحمد را که تخریب کردند و از نو ساختند، می‌شود اسمش را گذاشت مرمت؟ فکرش را بکنید تخت جمشید را صاف کنند و از نو با آن شکوه و عظمت بسازند، آیا به این می‌گویند مرمت؟
تا آنجایی که من می‌دانم برای بناهایی که ثبت شده‌اند، مرمتشان نیاز به مجوز یا هماهنگی با ادارۀ میراث دارد. حال چه خود میراث مرمت کند و یا اینکه به بخش خصوصی واگذار کند که مرمت را انجام دهد. بالأخره متولی امر باید در جریان گذاشته شود. در کنار این، مرمت خود دارای اصول و قواعدی بوده و یک‌ رشتۀ تخصصی است و مرمت هر بنایی باید به اهلش واگذار شود. اما دربارۀ مرمت بناها در اوز، اینکه با اجازۀ میراث مرمت صورت گرفته یا اینکه مرمت اصولی صورت گرفته یا نه را من نمی‌دانم؛ اما به‌طور مشخص دربارۀ برکۀ ملامحمد که آن را خراب کردند و مجدداً ساختند هر چند که خیرین نیت خوبی داشته‌اند؛ اما به آن نمی‌شود گفت مرمت. همان‌طور که خودتان هم به مثال جالبی در سؤالتان اشاره کردید. اما چون بحث از آب‌انبار شد، من چند وقت پیش عکسی از آب‌انبار سَلَفی دیدم که بخشی از آن تخریب شده بود و نیازمند مرمت فوری بود. اگر مرمت صورت گرفته که چه‌بهتر، اما اگر مرمتی تاکنون انجام نشده، از ارگان‌های مرتبط و همچنین خیرین تقاضامندم که در این‌باره نیز کمک‌های خود را دریغ نکنند. به نظرم هیئتی در شهر در مورد آب-انبارها نیز شکل گرفته بود که این نیز امر بسیار خوب و پسندیده‌ای است و می‌تواند بسیار کمک-کننده باشد که در مورد چنین بناهای ارزشمندی، با دقت و با رعایت اصول و قواعد، و زیر نظر و هماهنگی ارگان‌های مربوطه (علی‌الخصوص میراث فرهنگی) مرمت صورت گیرد.
* آیا بنا‌های فعلی نسبت به بافت فرهنگی‌- جغرافیایی منطقه، از استانداردهای لازم در ساخت برخوردارند؟ چه ساختار نظارتی وجود دارد یا لازم است؟
من قسمت اول سؤال شما را از دو جنبه پاسخ می‌‌دهم. در مورد ساختمان‌هاي فعلي، به علت‌های مختلف و علي‌الخصوص بحث اقتصادي و اينكه ما دقیقاً نمي‌دانيم كه چه مي‌خواهيم، به نظر بنده در اوز ما بيشتر ساختمان‌سازي مي‌كنيم تا معماري. آشفتگيِ نماهاي شهريِ ما مؤيد اين مطلب است. هر كسي هر چه دلش مي‌خواهد انجام می‌‌دهد. با انواع و اقسام مصالح و در اشكال گوناگون. اين آشفتگي كه الآن بُروز ظاهري پيدا كرده ناشي از آشفتگي فرهنگي ما دارد. اين مسئله مربوط به حال حاضر و امروز نيست. ريشه‌اش مربوط به ساليان قبل است كه الآن در معماري ما بروز پيدا كرده است. درست است كه ما نبايد در گذشته بمانيم، اما این دليل نمي‌شود دستاوردهاي گذشتۀ خودمان را هم رها كنيم. ما بايد از تكنولوژي روز استفاده كنيم منتها با توجه به شرايط فرهنگي-اقليمي خودمان. از جنبه‌های معماری شاید خیلی از بناها از کیفیت معماری برخوردار نباشند؛ اما به لحاظ ساختاری و سازه‌ای و اصولِ ساخت، در هر بنایی با توجه به نوع کاربری‌اش باید یک‌سِری استانداردها و قوانین را رعایت کنند. این‌طور نیست که دیگر برخی حداقل‌ها هم رعایت نشود. به‌عنوان‌مثال، منطقۀ ما زلزله‌خیز است. برای طراحی در چنین مناطقی، متناسب با نوع خاک و مسائل زمین‌شناسی، قوانین و دستورالعمل‌هایی وجود دارد که مهندس سازه هنگام طراحیِ سازۀ یک بنا، آن را لحاظ می‌کند.


دربارۀ بحث ساختار نظارتي، دو متولی و ركن نظارتي بر ساخت‌و‌ساز وجود دارد: يكي سازمان نظام مهندسي و ديگري هم شهرداري. هرکدام از آن‌ها ضوابط و مقرراتي دارند كه در تهيۀ نقشه‌هاي ساختمان و ساخت‌و‌ساز (کل فرآیند ساخت) بايد اعمال شود. قوانين و ساختار موجود خوب هستند و متناسب با برخی رویدادها به‌روز می‌شوند، اما از برخي جنبه‌ها كافي نيستند و يا اينكه الزام ندارند. مثلاً مبحث ١٩ كه در بحث كاهش مصرف انرژي ساختمان است، الزامي در اجرایش نيست. البته يک‌سِري ضعف‌ها و نقايصي هم داشت كه مانع از اجرايي شدنش شد. از جنبۀ مثبت هم که بنگریم، الزامی شدن اتصالات میان‌قاب به قاب جهت پایداری دیوارچینی‌ها در هنگام زلزله از موارد مثبتی است که چندسالی است الزامی شده، و یا بهبود کنترل و نظارت بر ساختمان برای بهبود کیفیت ساخت، از دیگر موارد مثبت می‌تواند باشد.
* از آنجايی که معماری گذشتۀ اوز و حتی منطقه دارای هويت و تاريخ باارزشی است، و با توجه به اشارۀ شما به بررسی ضوابط و مقررات نقشه‌ها توسط شهرداری و نظام مهندسی، شما چه پيشنهادهایی به اين دو ارگان در اوز برای تشويق طراحان برای حفظ هويت شهر در طرح‌های آینده داريد؟
از دوستان اصفهانی شنیده‌ام که در شهر اصفهان قانونی وجود دارد مبنی بر اینکه در هر نمایی که در شهر ساخته می‌شود باید درصدی از آن حتماً از مصالح آجر استفاده شود (به نظرم می‌گفتند ۶۰ درصد کل نما). خُب این قانون خوبی است؛ چراکه در گذشته فضاهای شهری و بافت ما نیز از یک کلیت واحد برخوردار بودند و این مطلب باعث می‌شود که جلوِ آشفتگیِ نمای شهری گرفته شود و به‌وجودآورندۀ نوعی یکپارچگی در کلیت شهر باشد. یا مثلاً در شیراز باید نماسازی و جنس و مصالحِ به‌کاررفته در نما از ابتدای تهیۀ نقشه و ارسال آن برای اخذ مجوز مشخص باشد و همچنین با مصالح به‌کاررفته با همسایگی‌ها قرابت داشته باشد.
* و سخن پایانی؟
از اينكه اين فرصت را در اختيار بنده گذاشتيد كه چند كلامي با همشهريان و خوانندگان محترم سخن بگويم، بسيار سپاسگزارم.
* سپاس از شما.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

1 Responses to “معماری هنر خلق فضا است”

  1. شهروند گفت:

    ممنون
    مصاحبه خیلی خوبی بود
    ارزوی موفقیت برای جناب ملتفت و پرهیزکار

نظر سنجی

یک سال از فعالیت شوراهای ششم شهر و روستا گذشت. میزان رضایت شما از عملکرد و فعالیت های سال اول شورای اسلامی ششم شهر اوز چقدر است؟

Loading ... Loading ...
آخرین نظرات
  • به قرار اطلاع فردا ۴ شنبه بین ساعت ۹ تا ۱۰ دکتر کریمی ریس علوم پزشکی. لارستان درسامانه سامد ( تلفن ۱۱۱). پاسخگوی مردم منطقه درباره بهداشت. ودرمان. ومسایل بیمارستانی می با...
    قابل توجه اقای احمدی. مدیریت. سایت در مطلب: بهزیستی اوز، دستگاه برتر جشنواره شهید رجایی شد
  • مردم وبیماران شهرستان اوز از وضع بیمارستان گلایه مند هستند بعلت کمبود تجهیزات ومتخصص اکثر بیماران. را روانه. لار وگراش میکنند بیمارستان اوز باید بخش ای سی یو. داشته باشد....
    حرف دل مردم. با فرماندار. اوز در مطلب: فروغ هاشمی با حکم وزیر کشور به عنوان فرماندار شهرستان اوز منصوب شد
  • با تبریک به فرماندار بومی ودلسوز اوز سرکارخانم. هاشمی. وارزوی این که ایشان بتوانند در زمینه کارهای مهم وزیر ساختی تحولی. در سطح شهرستان ایجاد. نمایند ( رسیدگی به مشکلات و...
    تقاضای مردم از سرکار خانم فرماندار در مطلب: فروغ هاشمی با حکم وزیر کشور به عنوان فرماندار شهرستان اوز منصوب شد
  • با درود و شادباش خدمت سرکار خانم هاشمی، برای ایشان کامیابی در انجام وظیفه و خدمتگزاری به ملت و میهن را خواهانم....
    سعیدسیفایی در مطلب: فروغ هاشمی با حکم وزیر کشور به عنوان فرماندار شهرستان اوز منصوب شد
  • برای رونق. وایجاد درامد برای بیمارستان. استقرار ۲ بخش. سی تی. اسکن. وبخش. ای. سی بو. ( مراقبت ویژه ) لازم وضروری است زیرا باعث میشود. بیماران. رابه لار وگراش حواله ندهند....
    پیشنهاد به مسولین بیمارستان اوز در مطلب: مسایل حوزه درمان شهر اوز به شور گذاشته شد
  • در دیدارهای مردمی. نمایند ه مجلس اقای بروجردی. در اوز. موضوع. راه اندازی. سی تی اسکن بیمارستان بصورت جدی توسط مسولان. وخبرنگاران. واصحاب رسانه. پیگیری شود تا بیماران از ر...
    حکایت مسولان. وسی تی. اسکن بیمارستان اوز در مطلب: مسئول بومی و مسئول غیربومی
  • با نشکر از اقای دستوری این مطالب کلی وروشمند است. لازم است به مسایل مشخص ومطالبات مردم از مسولین بومی بپردازید ودرخواست مردم. رابیان گنید مثل مشکلات بیمارستان وکمبود تجهی...
    قابل توجه اقای. دستوری. عزیز در مطلب: مسئول بومی و مسئول غیربومی
  • مطلب بسیار خوبی بود .نویسنده محترم شما تا الان بدون چشم داشت چه سنگریزه ای از جلوی پای مردم برداشته ازد مثالی بزنید تا مردم هم یاد بگیرند....
    شهروند در مطلب: مسئول بومی و مسئول غیربومی
  • از مطالب اقای دستوری نتیجه میگیریم که دوران خدمت کوتاه است بنابراین. اکنون که شهرستان اوز چندین نفر در راس مسولیت. دارد باید مشکلات وکمبودها. ومطالبات مردم. را پیگیری نما...
    کارمند بیمارستان. اوز در مطلب: مسئول بومی و مسئول غیربومی
  • چنانچه بیشتر مردم نتوانستند دراین جلسه شرکت کنند چرا اصحاب رسانه وخبر نگاران. بومی مطالبات مردم. را مطرح. نکردند. این از وظایف رسانه های محلی. است با تشکر جمعی. از کاسبان...
    حکایت جلسه پرسش وپاسخ دراوز در مطلب: محمد لطافت به عنوان رئیس جدید شورای اسلامی شهر اوز انتخاب شد