رضا بابایی: برای برگزاری کلاسهای نویسندگی و نقد و بررسی کتاب دیانت و عقلانیت، سه روز در شهرهای خُنج و اِوَز(جنوب استان فارس)، مهمان طلاب اهل سنت بودم. من پیشتر تجربۀ همنشینی طولانی با طلبههای اهل سنت نداشتم. در این سه روز، من از آنان بسیار بیشتر آموختم تا آنان از من.
آموختم که ایمان مهمتر از عقیده است، و امروز را نباید قربانی دیروز کرد و دوستی و برادری ارزشمندتر از هر باوری است. اگر برای دشمنی یک دلیل وجود دارد، برای دوستی و مهربانی، هزاران دلیل هست.
آنان خود را بیشتر مسلمان میدانستند تا سنی، و از دیگران هیچ توقعی نداشتند جز اینکه آنان را دشمن نپندارند. ندیدم که از مذهب خویش دفاع کنند یا مذهبی را برتر از مذهبی دیگر بشمارند؛ اما شنیدم که میگفتند: ما به برادری با شیعیان افتخار میکنیم. اگر کسی را به من معرفی نمیکردند و سمت او را نمیگفتند، به هیچ روی از لباس و رفتار و گفتار او نمیتوانستم تشخیص دهم که رئیس است یا مرئوس، استاد است یا شاگرد.
نمیدانم برادران اهل سنت کردستان یا سیستان و بلوچستان چگونه میاندیشند و چگونه رفتار میکنند؛ اما از بن جان دعا میکنم که همۀ مسلمانان، مذهبی جز صفا و انصاف و مدارا برنگیرند.
منبع: کانال یادداشت ها-رضابابایی
بیوگرافی:
رضا بابایی، متولد خرداد ۱۳۴۳ در قزوين است. پس از گرفتن دیپلم تجربی، براي تحصيل علوم ديني وارد حوزه شد. تدریس در دانشگاه را از سال ۱۳۷۰ شروع کرد. از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۷ سردبیر مجلۀ قرآنی صحیفه مبین، و از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۹ مسئول انجمن قلم حوزه بود و اكنون به كار پژوهش و نگارش اشتغال دارد.
حدود ۳۰ كتاب و بيش از صد مقاله به قلم وی در زمينههاي دينشناسي، فرهنگي، تاريخي و ادبي منتشر شده است. از جمله آثار وی می توان به مولوی و قرآن ، درآمدی بر دینشناسی حافظ ، بهتر بنویسیم ، خارج از نوبت ، آیین قلم ، نیایشنامه ، اعجاز بیانی قرآن ، پیششرطهای پژوهش در علوم دینی ، دین و دینداری ، محمد برگزیدۀ خدا ، علی پیشوای مؤمنان ، پیوند جان و جانان و حکایت خوبان اشاره کرد.
استاد بابائی نویسندهی بسیار توانا و معروفی هستند. چه خوب که چنین عزیزانی به شهر ما سر میزنند.
کتاب بهتر بنویسیم از رضا بابایی شاهکاریست در حوزه نویسندگی و درستنویسی.
موضوعی که برایم جالب بود اینه که ایشان که نویسنده کتابهای متعدد میباشد و باید اهل مطالعه و آگاهی باشد میگوید تا کنون از نزدیک با جامعه اهل سنت و علمای اهل سنت نشست و برخاست نداشته و گفته بجای اینکه چیزی به دوستان و طلاب بیاموزم چیزهای زیادی آموختم . این اشاره ایشان هم موجب تاسف است هم موجب خوشوقتی .
تاسف از این بابت که تاکنون با دیدگاههای مردم اهل سنت از نزدیک آشنا نبوده و شاید مطالب و افکار بدی در ذهن ایشان بوده است و یا شنیده است و موجب خشوقتی است از این نظر که شاید افکار مثبتی در ذهنش نسبت به اهل سنت نبوده و اکنون برخلاف افکارو اندیشه اش به موارد خوبی برخورد کرده و افکارش پالایش شده است یا دیدگاه و ذهنیاتش عوض شده است