پس از چاپ و انتشار مقاله« بنی آدم….اعضای یکدیگرند؟» به قلم خانم مینو محمود پور در نشریه شماره ۵پیام اوز، متنی بدون ذکر نام نویسنده در این مورد خطاب به نویسنده وسردبیر نشریه قبل از ارسال برای مخاطب متن، در فضای مجازی منتشرشد. اگر قبل از انتشار آن متن در فضای مجازی،آن متن با ذکر نام نویسنده برای نشریه ارسال می گردید، پیام اوز از آن استقبال کرده و در شماره بعد نشریه ( در همان صفحه)به چاپ می رساند.
در ابتدای این متن خطاب به سردبیر قید شده بود: «سردبیر محترم آیا شما به تمام مطالبی که در روزنامه پیام اوز درج می شود شخصا رسیدگی می کنید؟ آیا مقاله خانم محمود پور درمورد تحصیل افغان ها با فرزندانمان در یک مدرسه،شخصا قبل و یا بعد از چاپ مطالعه کرده اید؟ اگر مطالعه کرده اید و باز هم آن را به چاپ رساندید بدین معناست که شما آن را قبول دارید.»
دراین مورد لازم است توضیح داده شودکه:
۱- یکی از رسالت رسانه ها از جمله پیام اوز انعکاس دیدگاه های مختلف درچارچوب قانون است اما چاپ هر مطلب همچنان که در صفحه آخر نشریه اعلام گردیده الزاما به معنای دیدگاه سردبیر یا شورای سیاستگذاری نشریه نیست. براین اسا س نشریه از انتشار دیدگاه های مختلف و نقد و پاسخ های ارسالی استقبال می کند.
۲- با توجه به مسئولیت سردبیر و مدیر مسئول در قبال مطالب منتشره، قبل از چاپ هر مطلب آن را مطالعه کرده و درصورتی که با چارچوب قوانین جاری و مطبوعات (نه دیدگاه خود) مغایرتی نداشته باشد نسبت به چاپ آن اقدام می گردد و چاپ این مطلب در پیام اوز نیز بر همین منوال بوده است.
۳- با توجه به این که ممکن است برخی از خوانندگان از محتویات مقاله «بنی آدم…اعضای یکدیگرند؟» اطلاع نداشته باشند و فقط متن منتشر شده (در پاسخ به آن؟!) در فضای مجازی را دیده باشند، عین این مقاله منتشر می گردد.
بنی آدم…اعضای یکدیگرند؟ مینو محمودپور: چندی پیش در واتساَپ پیامی دریافت کردم که در آن از شهروندان خواسته شده بود که جهت جداسازی مدارس کودکان افغانی و اوزی، به آموزشوپرورش اعتراض کنند. وقتی پیام را دریافت کردم، اولین واکنش من خشم بود؛ خشم از تبعیض از اینکه هنوز «من مثل تو نیستم، من فرق دارم» وجود دارد؛ خشم از تفکیک شدن آدمها به دستههای پولدار و فقیر، باسواد و بیسواد، شهری و دهاتی، زیبا و زشت و… حالا افغانی و اوزی!
این تبعیضها را زیاد چشیده و دیدهایم. با خودم فکر کردم اگر در کشورهای عربی مردم اعتراض کنند که نمیخواهیم بچههای ایرانی کنار بچههای ما درس بخوانند، امثال من -که در کشوری عربی زندگی میکنیم- چه باید بکنند؟ حتماً ایرانیها دست به کار میشوند و در شبکههای اجتماعی به عربها فحش میدهند و تاریخ کشورشان را به رخ میکشند. اما فرقی به حال ما نمیکند؛ حتی فکر کردن به این موضوع که میتواند پسرم را از تحصیل بازدارد (و یا به بیان خوشبینانهتر «او را دلزده کند») مرا بهشدت میترساند.
از آن طرف، خودم را جای مادرهایی میگذارم که نگران تربیت، امنیت و بهداشت دلبندشان هستند و دوست دارند کودکشان در محیط امن و تمیز و سالم تحصیل کند؛ چراکه تأثیرپذیری انسانها و بهخصوص کودکان از محیط و اطرافیانشان غیرقابلانکار است. در دبی نیز دیدهام که والدین دنبال مدرسههایی میگردند که معیارهای مدنظر خودشان در آن پیاده میشود؛ مثل: آداب، سطح علمی، بهداشت و حتی ملیت اکثریت کودکان آن مدرسه! آنجا والدین حق انتخاب دارند؛ دوست ندارند در مدرسۀ هندی درس بخوانند؟ بسیار خوب، مدرسۀ عربی هست. عربی هم نه؟ ایرانی خودمان هست. اگر ایرانی هم نمیپسندند، هزار مدرسۀ دیگر هست. اما اینجا چه؟ اینجا اگر تیزبین نباشیم و عواقب کارمان را در نظر نگیریم، ممکن است منجر به دلزدگی و نهایتاً دورماندن عدهای، از عرصۀ مقدس علم و تحصیل شویم!
مادری که دوست ندارد کودکش به هر دلیلی کنار کودک افغان درس بخواند، به این فکر کرده است که آن کودک مگر گزینۀ دیگری- حداقل در این زمان- دارد؟ آیا مدرسۀ دیگری را میشناسد؟ یا نه… شاید بهتر باشد کسی که اعتراض دارد، خودش مدرسۀ دیگری را انتخاب کند؟ اما کجا؟ حتی اگر مدرسهای برای افغانها بود، زمانی زیبا و مفید بود که با انتخاب خود به آنجا بروند نه از روی تفکیک و جداسازی.
ما در دنیایی هستیم که بهسوی جهانیشدن پیش میرود. سالانه مهاجران زیادی به کشورهای مختلف مهاجرت میکنند. با بالارفتن میزان جنگ، فقر، تبعیض و ناامنیها، آمار این مهاجرتها نیز افزایش یافته است؛ همانطور که در سالهای اخیر شاهد مهاجرت هزاران سوری بودهایم. مهاجرت، دگرگونیهای فرهنگی و اقتصادی و سیاسی بسیاری را برای میزبان به ارمغان میآورد. در این میان، مهمترین چیزی که هر شهروند باید بیاموزد، مدارا کردن و پذیرا بودن دیگری در کنار خود است.
یکی از کارآمدترین ارگانها برای پرورش شهروندانی بااخلاق و پذیرا، آموزشوپرورش یا به عبارتی مدرسه است.
مدرسه یک نظام اجتماعی است که نیروی انسانی تربیت میکند. ما در مدرسه درس اخلاق میآموزیم و دین و زندگی. در مدرسه به ما الفبای زندگی اجتماعی میآموزند و ما را برای آن مجهز و آماده میکنند. ما در مدرسه بود که حفظ کردیم: بنیآدم اعضای یک پیکرند، یا: میازار موری که دانهکش است! پس همۀ ما به مدرسه نیاز داریم و این حق را نباید از هیچ کودکی دریغ کنیم. حال که ایران میزبان هزاران مهاجر افغانی است، انتظار میرود ارگانهای مرتبط (مثل آموزشوپرورش و خانوادهها) در تربیت نیروهای بااخلاق و مدارا، برای جامعهای بهتر بکوشند که در آن، هم میزبان و هم مهاجر کمترین آسیب را تجربه کند. حال که مرزهای ملیتی در این روزگار کمرنگ شده و حتی با ملیتهای دیگر ازدواج و پیوندهای خونی شکل میگیرد، بهجای دیوارکشی و «من مثل تو نیستم»ها یا حذف همدیگر از عرصۀ علم و کار و اجتماع، اخلاق شهروندی بیاموزیم. بیایید مفاهیمی را که فقط حفظ کردهایم، عملاً تمرین کنیم. فکر کنیم که چهطور میتوانیم با هم و برای هم کاری کنیم که بهجای حذف و یا دلزدگی کودکان افغان (و حتی کودکان ما که شاهد رفتار ما هستند) از «ما» و یا از تحصیل، از ما و از محیط تحصیلشان اخلاق بیاموزند، مُدارایی و کمک و باهم بودن بیاموزند؟ چه کنیم تا بهجای حذف، امنیت را فراهم کنیم، بهداشت مدارس و آگاهی مردم را بالا ببریم، بهجای دیوارکشی، دیوارها را بشکنیم و اگر چیز بیشتری داریم، تقسیمش کنیم؟
خوشبختانه در سطح شهر شاهد خدمت داوطلبانه و رایگان عزیزانی بودهام که در خانههای شخصیشان به کودکان افغان و بلوچ درس میدهند؛ کودکانی که به علت فقر و یا تعصبات خانوادگی، از تحصیل بازماندهاند. اگر میتوانیم، برای ازبینبردن این تعصبات بسترسازی کنیم؛ اینگونه شاید بچههای ما و بچههایی که از هر گوشۀ شهر شاهد ما هستند، ازما درس اخلاق بیاموزند و یاد بگیرند که اگر باسوادترند، اگر بهداشت بهتری دارند، اگر امکانات بیشتری دارند، از داشتههایشان برای خدمت استفاده کنند، نه دیوارکشی و جداسازی؛ چراکه پشت همۀ «من مثل تو نیستم»ها، تنهایی و انزواست، و هر کودکی باسواد و آگاه شود، به نفع آیندۀ کودک ماست.
اینگونه شاید در آینده شاهد کودکانی باشیم که بهجای سخن از داشتهها و خریدهها و انباشتهها و تفکیک انسانها و انزواطلبی، یاد گرفته است که در چشمان دیگری نگاه کند، دستش را فشار دهد و خالصانه بگوید: «من توام، تو منی».
نظام آموزشیمان یادمان داده
که همهمان میتوانیم
بزرگترین برنده باشیم
اما چیزی راجع به فلکزدهها
یا آنها که خودکشی میکنند
به ما نگفت…
یا از وحشت انسانی که در جایی درد میکشد
و تنها
و بیعشق
بیهمکلام
گلدانی را آب میدهد.
مردم با هم خوب نیستند
مردم با هم خوب نیستند
شاید اگر بودند، مرگهامان آنقدر دردناک نبود
باید راهی باشد…
حتماً باید راهی باشد «چارلز بوفسکی»
اصلا قابل مقایسه نیست این چیزی که خانوم محمودپور گفتن
اصلا مقایسه ی اشتباهی کردن؛مقایسه ی بین ایرانیان ساکن کشورهای عربی با افاغنه در ایران
مشخصا و مطمعنا ایرانی ها توی هرکشوری تا سطوح بالا درس میخونن و حتی افتخار افرینی میکنن به عنوان ایرانی در کشورهای عربی و غربی
اما کدوم افغانی واسه ایران در سطح علمی یا حتی از بُعد کارآفرینی واسه ایران افتخارافرینی کرده؟؟؟
کودک های ما در کشورهای عربی با نظم و درس خون در کنار عرب ها درس میخونن اما افاغنه هم با نظم و درس خون هستن یا فقط دارن سطح ابتدایی رو میخونن که فقط تو کاسبی کلاه سرشون نره؟؟
بنده به عنوان شهروند اوزی و دارنده ی فوق لیسانس متن اون شخصی که توی فضای مجازی بود رو بیشتر از متن خانوم محمودپور قبول دارم
و یه احسنت ویژه هم از سردبیر پیام اوز برای دیدگاه وسیعشون برای آزادی بیان مطالب ان شالله که موفق باشن./
اینجا فرض بر افغانی بودن افراد نیست.فرض بر این است که دانش آموزاتی با سنین متفاوت و فرهنگ بسیار متفاوت از ایرانیان در یک رده ی کلاسی حضور دارند اگر افغانها از مهدکودک و کودکستان مدرسه و تحصیل را پا به پا با ایرانیها شروع کرده بودند ببشتر و بهتر با فرهنگ ایرانی بزرگ شده بودند .فرهنگ سازی برای آنها باید از پایه شروع شودد و با همان سن و سال درکنار بچه های ما ادامه تحصیل دهند .در اینصورت همه راضی خواهند بود اما پذیرش کودک ۱۵ ساله در کنار ۸ ساله و این در هیچ کجای دنیا قابل قبول نخواهد بود-ایرانی ها خیلی زود تاثیر محیط را می پذیرند اما افغانی ها هم اینگونه هستند؟سالها زندگی در ایران جواب تمام شبهات خواهد بود-
همین روزها را بیاد داشته باشیم و۵سال دیگه عواقب کمکهای بیمورد ومنفعت طلبانه برخی افرادبه افغانه دارا وندار را مشاهده کنیم در آن زمان فقط میتوانیم افسوس بخوریم.
اول از خودتان شروع کنیم آیا حاضرید در روابطتون با افغانیها رفت وآمد کنید و حتی با آنها دوست شوید؟ آیا حاضرید فرزندتان در کنارآنها با عرهنگی بسیار ضعیف تراز فرزندتان با ایشان درکنارهمدرس بخونن و دوست شوند؟ حاضرید پسر کلاس دومیتان در کنتر پسر ده دوازده ساله افغانی درکنارهن بنشینند ودرس بخوانند؟ بله انسانیت چیز خوبی است و شعار خوبی هم هست که همه سر می دهند ولی درعمل کمتر کسی به آن عمل می کند .همان انسانیت به شما می گوید کمال همنشین در من اثر کرد …اگر مادری تگران همنشینهای فرزندش است جرم کرده؟ افغانیها دراوز ففط به روخوانی قرآن بها می دهند و بس .که این علمی برای آنها به ارمغان نمی آورد روخوانی بدون فهم و عمل و شببه طالبان زندگی کردن را چه کسی می پسنندد؟؟؟ قضیه بمب گذاری های اخیر را امیدوارم یادتان نرفته باشد. درس خواندن حق همه است خیلی هم خوب ولی من مادر حتی حاضرم خودم در خانه به فرزندم درس بدهم و اخلاق فرزندم را فدای درسش نکنم.
خانم وقتی حاضر شدیی یک کودک کثیف که ماههاست حموم نرفته و موهاشم شپش داره رو ببری حموم ترو تمیز بیرون بیاری و یا حاضر باشی فرزندت بااو بازی کند و اورابه دوستی بگیر به خودت امیدوار باش که حرفهایت شعار نیست.
درمورد تبعيض مابين دانش آموزان ايراني و افغاني اقدام مناسبي نميباشد اما افراد با اختلاف سن زياد افغاني با دانش آموزان با سن كم ازجمله افغاني ۱۵ سال با ايران ۶ ساله از نطر بروز مسائل فساد اخلاقي احتمالي به هيچ عنوان پذيرفته نيست و ممكن است مسائلي مشابه ساير مسائل مشابه كه در فضاي مجازي يا مطبوعات در طي ماههاي اخير و يا گذشته وجود داشته و دارد بوچود آورد .لذا مردم بايد از مسولان آموزش پرورش بخواهند تا چنين اتفاقي رخ ندهد و چنين افرادي بايد در كلاسهاي شبانه يا نهضت سواد آموزي به آموزش آنها ادامه دهند
چنین است دنیای رویای من…. صدای احمد شاملو، شعر لنکستون هیوز
……
من در رویای خود دنیایی را میبینم که در آن هیچ انسانی
انسان دیگر را خوار نمیشمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش، گذرگاههایش را میآراید.
من در رویای خود دنیایی را میبینم که در آن
همگان راه گرامی آزادی را میشناسند
حسد، جان را نمیگزد
و طمع، روزگار را بر ما سیاه نمیکند
من در رویایی خود دنیایی را میبینم که در آن
سیاه یا سفید
از هر نژادی که هست
از نعمتهای گستردهی زمین سهم میبرد.
هر انسانی آزاد است
شوربختی، از شرم سر به زیر میافکند
و شادی هم چون مرواریدی گران قیمت
نیازهای تمامی بشریت را بر میآورد.
چنین است دنیای رویای من!
به قرار اطلاع فردا ۴ شنبه بین ساعت ۹ تا ۱۰ دکتر کریمی ریس علوم پزشکی. لارستان درسامانه سامد ( تلفن ۱۱۱). پاسخگوی مردم منطقه درباره بهداشت. ودرمان. ومسایل بیمارستانی می با...
قابل توجه اقای احمدی. مدیریت. سایت در مطلب: بهزیستی اوز، دستگاه برتر جشنواره شهید رجایی شد
مردم وبیماران شهرستان اوز از وضع بیمارستان گلایه مند هستند بعلت کمبود تجهیزات ومتخصص اکثر بیماران. را روانه. لار وگراش میکنند بیمارستان اوز باید بخش ای سی یو. داشته باشد....
حرف دل مردم. با فرماندار. اوز در مطلب: فروغ هاشمی با حکم وزیر کشور به عنوان فرماندار شهرستان اوز منصوب شد
با تبریک به فرماندار بومی ودلسوز اوز سرکارخانم. هاشمی. وارزوی این که ایشان بتوانند در زمینه کارهای مهم وزیر ساختی تحولی. در سطح شهرستان ایجاد. نمایند ( رسیدگی به مشکلات و...
تقاضای مردم از سرکار خانم فرماندار در مطلب: فروغ هاشمی با حکم وزیر کشور به عنوان فرماندار شهرستان اوز منصوب شد
با درود و شادباش خدمت سرکار خانم هاشمی، برای ایشان کامیابی در انجام وظیفه و خدمتگزاری به ملت و میهن را خواهانم....
سعیدسیفایی در مطلب: فروغ هاشمی با حکم وزیر کشور به عنوان فرماندار شهرستان اوز منصوب شد
برای رونق. وایجاد درامد برای بیمارستان. استقرار ۲ بخش. سی تی. اسکن. وبخش. ای. سی بو. ( مراقبت ویژه ) لازم وضروری است زیرا باعث میشود. بیماران. رابه لار وگراش حواله ندهند....
پیشنهاد به مسولین بیمارستان اوز در مطلب: مسایل حوزه درمان شهر اوز به شور گذاشته شد
در دیدارهای مردمی. نمایند ه مجلس اقای بروجردی. در اوز. موضوع. راه اندازی. سی تی اسکن بیمارستان بصورت جدی توسط مسولان. وخبرنگاران. واصحاب رسانه. پیگیری شود تا بیماران از ر...
حکایت مسولان. وسی تی. اسکن بیمارستان اوز در مطلب: مسئول بومی و مسئول غیربومی
با نشکر از اقای دستوری این مطالب کلی وروشمند است. لازم است به مسایل مشخص ومطالبات مردم از مسولین بومی بپردازید ودرخواست مردم. رابیان گنید مثل مشکلات بیمارستان وکمبود تجهی...
قابل توجه اقای. دستوری. عزیز در مطلب: مسئول بومی و مسئول غیربومی
مطلب بسیار خوبی بود .نویسنده محترم شما تا الان بدون چشم داشت چه سنگریزه ای از جلوی پای مردم برداشته ازد مثالی بزنید تا مردم هم یاد بگیرند....
شهروند در مطلب: مسئول بومی و مسئول غیربومی
از مطالب اقای دستوری نتیجه میگیریم که دوران خدمت کوتاه است بنابراین. اکنون که شهرستان اوز چندین نفر در راس مسولیت. دارد باید مشکلات وکمبودها. ومطالبات مردم. را پیگیری نما...
کارمند بیمارستان. اوز در مطلب: مسئول بومی و مسئول غیربومی
چنانچه بیشتر مردم نتوانستند دراین جلسه شرکت کنند چرا اصحاب رسانه وخبر نگاران. بومی مطالبات مردم. را مطرح. نکردند. این از وظایف رسانه های محلی. است با تشکر جمعی. از کاسبان...
حکایت جلسه پرسش وپاسخ دراوز در مطلب: محمد لطافت به عنوان رئیس جدید شورای اسلامی شهر اوز انتخاب شد
اصلا قابل مقایسه نیست این چیزی که خانوم محمودپور گفتن
اصلا مقایسه ی اشتباهی کردن؛مقایسه ی بین ایرانیان ساکن کشورهای عربی با افاغنه در ایران
مشخصا و مطمعنا ایرانی ها توی هرکشوری تا سطوح بالا درس میخونن و حتی افتخار افرینی میکنن به عنوان ایرانی در کشورهای عربی و غربی
اما کدوم افغانی واسه ایران در سطح علمی یا حتی از بُعد کارآفرینی واسه ایران افتخارافرینی کرده؟؟؟
کودک های ما در کشورهای عربی با نظم و درس خون در کنار عرب ها درس میخونن اما افاغنه هم با نظم و درس خون هستن یا فقط دارن سطح ابتدایی رو میخونن که فقط تو کاسبی کلاه سرشون نره؟؟
بنده به عنوان شهروند اوزی و دارنده ی فوق لیسانس متن اون شخصی که توی فضای مجازی بود رو بیشتر از متن خانوم محمودپور قبول دارم
و یه احسنت ویژه هم از سردبیر پیام اوز برای دیدگاه وسیعشون برای آزادی بیان مطالب ان شالله که موفق باشن./
اینجا فرض بر افغانی بودن افراد نیست.فرض بر این است که دانش آموزاتی با سنین متفاوت و فرهنگ بسیار متفاوت از ایرانیان در یک رده ی کلاسی حضور دارند اگر افغانها از مهدکودک و کودکستان مدرسه و تحصیل را پا به پا با ایرانیها شروع کرده بودند ببشتر و بهتر با فرهنگ ایرانی بزرگ شده بودند .فرهنگ سازی برای آنها باید از پایه شروع شودد و با همان سن و سال درکنار بچه های ما ادامه تحصیل دهند .در اینصورت همه راضی خواهند بود اما پذیرش کودک ۱۵ ساله در کنار ۸ ساله و این در هیچ کجای دنیا قابل قبول نخواهد بود-ایرانی ها خیلی زود تاثیر محیط را می پذیرند اما افغانی ها هم اینگونه هستند؟سالها زندگی در ایران جواب تمام شبهات خواهد بود-
اُز قدیم شوگوته : مرگ خَشه ، وله اُسی اُمساده
همین روزها را بیاد داشته باشیم و۵سال دیگه عواقب کمکهای بیمورد ومنفعت طلبانه برخی افرادبه افغانه دارا وندار را مشاهده کنیم در آن زمان فقط میتوانیم افسوس بخوریم.
اول از خودتان شروع کنیم آیا حاضرید در روابطتون با افغانیها رفت وآمد کنید و حتی با آنها دوست شوید؟ آیا حاضرید فرزندتان در کنارآنها با عرهنگی بسیار ضعیف تراز فرزندتان با ایشان درکنارهمدرس بخونن و دوست شوند؟ حاضرید پسر کلاس دومیتان در کنتر پسر ده دوازده ساله افغانی درکنارهن بنشینند ودرس بخوانند؟ بله انسانیت چیز خوبی است و شعار خوبی هم هست که همه سر می دهند ولی درعمل کمتر کسی به آن عمل می کند .همان انسانیت به شما می گوید کمال همنشین در من اثر کرد …اگر مادری تگران همنشینهای فرزندش است جرم کرده؟ افغانیها دراوز ففط به روخوانی قرآن بها می دهند و بس .که این علمی برای آنها به ارمغان نمی آورد روخوانی بدون فهم و عمل و شببه طالبان زندگی کردن را چه کسی می پسنندد؟؟؟ قضیه بمب گذاری های اخیر را امیدوارم یادتان نرفته باشد. درس خواندن حق همه است خیلی هم خوب ولی من مادر حتی حاضرم خودم در خانه به فرزندم درس بدهم و اخلاق فرزندم را فدای درسش نکنم.
خانم وقتی حاضر شدیی یک کودک کثیف که ماههاست حموم نرفته و موهاشم شپش داره رو ببری حموم ترو تمیز بیرون بیاری و یا حاضر باشی فرزندت بااو بازی کند و اورابه دوستی بگیر به خودت امیدوار باش که حرفهایت شعار نیست.
درمورد تبعيض مابين دانش آموزان ايراني و افغاني اقدام مناسبي نميباشد اما افراد با اختلاف سن زياد افغاني با دانش آموزان با سن كم ازجمله افغاني ۱۵ سال با ايران ۶ ساله از نطر بروز مسائل فساد اخلاقي احتمالي به هيچ عنوان پذيرفته نيست و ممكن است مسائلي مشابه ساير مسائل مشابه كه در فضاي مجازي يا مطبوعات در طي ماههاي اخير و يا گذشته وجود داشته و دارد بوچود آورد .لذا مردم بايد از مسولان آموزش پرورش بخواهند تا چنين اتفاقي رخ ندهد و چنين افرادي بايد در كلاسهاي شبانه يا نهضت سواد آموزي به آموزش آنها ادامه دهند
یک مدیر فیلتر کننده…
بدبختی ما پنج سال دیگه مشخص میشه اونوقت میفهمیم که حمایت کردن از افغانها درسته یا نه
چنین است دنیای رویای من…. صدای احمد شاملو، شعر لنکستون هیوز
……
من در رویای خود دنیایی را میبینم که در آن هیچ انسانی
انسان دیگر را خوار نمیشمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش، گذرگاههایش را میآراید.
من در رویای خود دنیایی را میبینم که در آن
همگان راه گرامی آزادی را میشناسند
حسد، جان را نمیگزد
و طمع، روزگار را بر ما سیاه نمیکند
من در رویایی خود دنیایی را میبینم که در آن
سیاه یا سفید
از هر نژادی که هست
از نعمتهای گستردهی زمین سهم میبرد.
هر انسانی آزاد است
شوربختی، از شرم سر به زیر میافکند
و شادی هم چون مرواریدی گران قیمت
نیازهای تمامی بشریت را بر میآورد.
چنین است دنیای رویای من!