جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
 |  20/ فوریه/ 2021 - 1:58
  |   نظرات: 11 نظر
6,678 بازدید

نگاهی مختصر به زندگینامه «شهید مسعود فداکار»

فایزه رضائی: شهدا گنجینه های تاریخی ناب، ارزشمند و الگوی فداکاری و ایثار هستند؛ اما شجاعت آنان نشأت گرفته از مادرانی است که چنین فرزندانی را در دامان پاک خود پرورش داده و با تحمل دشواری‌ها، رنج ها و فراق ها ملت ایران را مدیون خود ساختند. سالهای طولانی بعد از اینکه فرزندانشان را از دست دادند با مشقت زیاد روزگار سپری کرده و متحمل سختی‌های بی شمار شدند. مادرانی بهشتی که جگر گوشه هایشان جاوید الاثر شده، با بی اطلاعی از وضعیت پاره های تنشان غمی دو چندان را داشتند و با غم فراق فرزندان خود گذر زمان می کنند.

در بعدازظهر ساکت و پر از درد و انتظار، انتظاری که هیچ مرهمی نمی تواند لحظه ای از آن را درمان کند به کوله‌باری از اندوه ها و درد دل های مادر شهید گوش سپردم.

مادر شهید جاویدالاثر نماد مظلومیت، سالهاست که با کلمه انتظار خو گرفته و درد سنگین فراق را تحمل می‌کند.

غم و اندوه در عمق چشمانش موج می زند، در کنار عکس شهید مسعود برایم از خاطرات سی و دو سال چشم انتظاری می گوید؛ تکرار گذشته برایش تلخ اما افتخارآمیز است.

بغض راه گلویش را بند آورده است، اشک هایش جاری می شود، آن را با گوشه رو سری اش پاک می کند و از لحظه لحظه خاطرات کودکی و نوجوانی مسعود سخن می گوید؛

 گویی هنوز در آن سالها زندگی می کند.

 حزن و اندوه نهفته در چشم‌هایش گویای این است که هنوز هم دلتنگ فرزندش است

تمام این سال‌ها انتظار کشیدم؛ سالهاست چشم بر در دوخته ام تا نشانی از جگر گوشه ام از راه برسد. آمال هایم را به همراه فرزندم رهسپار میدان‌ نبرد کردم و حالا برای درد دل کردن سنگ قبرش را با اشک چشمانم شستشو می‌دهم

مادر شهید در حالی که بغض ۳۲ ساله گلویش را گرفته است ادامه می دهد: مسعود فردی مومن، متعهد، خانواده دوست و مردم دار بود. ۱۲ ساله بود که در شهر بندر عباس اقامت گزید؛ نزد عموی خود در حرفه فروش پوشاک مشغول به کار شد تا از این راه کمک خرج خانواده باشد.

 مجرد بود و با حاصل دسترنج خود اتاقی در حیاط منزل ساخت و قصد داشت پس از اتمام خدمت مقدس سربازی ازدواج کند. همیشه خطاب به همشهریان همرزمش زمانی که به مرخصی می آمدند، می گفت برای من  از اوز خبر سلامتی مادرم را بیاورید

 چنان با سوز و گداز از فرزندش می گفت که ناگاه داغ ۳۲ ساله فراق را بر دلش تازه می دیدم این را از اشک های بی محابا که بر گونه های چروکیده اش جاری بود حس می‌کردم. تا سالها نمی‌دانست منتظر بازگشت فرزند باشد یا منتظر خبر شهادتش

چند خطی از نامه شهید مسعود را با سرشک دیده بازگو می کند

پدر و مادر عزیزم، اگر روزی خبر شهادتم را شنیدید صبر پیشه کنید، می دانم که داغ فرزند خیلی سخت است اما بدانید که از عمر پرثمر شما، یک شهید پرورش یافته و خاک میهن با ذرات بدن من و امثال من بارور خواهد شد

صحبت هایش در میان هق هق گریه اش محو می شود

عبدالله برادر شهید ادامه می دهد:

مسعود مهربان و محجوب بود، فعال و کوشا، با روحیه ای سرشار از خوبی ها و عشق به پاکی ها، در امانتداری زبانزد خاص و عام و نمونه بارزی از یک انسان کامل که احساس تکلیف کرد و راهی خدمت به وطن شد. مادر با سالها انتظار به نماد و اسوه صبر مبدل شده است. فرزندش را در راهی هدایت کرد که عاقبتش رضای خدا را رقم زده است

 با بغضی فرو خورده در گلو ادامه می‌دهد: امید مادر از درد هجران ۳۲ ساله پرپر شد. در این سال‌ها روزگار تلخی بر مادر، پدر و برادران ما گذشته است. پدر  پس از سال‌ها فقدان فرزند و رنج فراق، دارفانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست و مادر که هنوز هم هر بار با صدای زنگ خانه هراسان می‌شود در کشاکش این فراق، بسان سنگ زیرین آسیاب، با زمزمه دعاهای هر روز و هر شب، دفتر روزگار را ورق می‌زند

حلقه‌های اشک جلوی پرده چشمانش را گرفته بود؛ بغض گلویش را می فشرد و اجازه نمی داد جمله اش را تکمیل کند

 شهید مسعود فداکار در یکم خردادماه ۱۳۴۵ از پدر عبدل فداکار و مادر جیران نیکپور در شهر اوز دیده به دنیا گشود و در آغوش پرمهر خانواده رشد یافت. خانواده نام مسعود را برایش برگزیدند. تحصیلات را تا مقطع سیکل ادامه می‌دهد و پس از آن در سن ۱۲سالگی در بندرعباس ساکن و تا سال ۱۳۶۵ در فروشگاه پوشاک مشغول به کار می‌شود. پس از تهاجم نیروهای عراق برای دفاع از خاک کشور عازم جبهه نبرد می‌شود.

 اعزام وی از بندرعباس، منطقه انتظامی هرمزگان، مرکز آموزشی ۰۵ کرمان، نیروی زمینی ارتش، لشکر ۷۷ خراسان تیپ ۳، با مسئولیت نیروی رزمنده بود.

 پس از گذراندن دوره های آموزشی جمعی، در خط مقدم جبهه حضور یافت؛ در تاریخ ۲۱ / ۴ / ۱۳۶۷ در آخرین عملیات جنگ که در منطقه عملیات فکه (به اظهار همرزمان) انجام گرفت؛ مسئولیت بی سیم‌چی را به عهده داشت. پس از پایان، به همراه همرزمان توسط دشمن به محاصره افتاد، در این شرایط تعداد زیادی از نیروها اسیر شدند اما از مسعود خبری نبود. پس از جستجو های مداوم پیکرهای پاک عده‌ای از رزمندگان که به درجه شهادت نائل شده بودند بازگردانده شد، اما باز هم هیچ خبری از مسعود نرسید.

 مسعود که زخمی شده بود، به اسارت نیروهای عراقی در آمده و به پاسگاه ژاندارمری در ۸۰ کیلومتری بندر بصره عراق انتقال می یابد و سپس در تاریخ ۲۳ / ۴ / ۱۳۶۷ بر اثر شدت جراحات وارده در محل همان پاسگاه در حالی که ۲۰ روز به پایان خدمت باقی مانده بود به درجه رفیع شهادت نائل می آید و پیکر مقدس او در همان خاک عراق دفن می شود.

پیکر مطهر مسعود با فعالیت گروه تفحص نیز پیدا نمی شود و نشانه ای دال بر شهادت ایشان در دسترس نمی باشد. مسعود نیز همچون دیگر شهدای گمنامی که ابتدا مفقودالاثر، بعد مفقود الجسد و حالا از آنها با عنوان جاویدالاثر یاد می‌شود به سوی پروردگار بازگشت و نام جاوید خود را در تاریخ این دیار به یادگار نهاد.

آری مسعود رفت… تصور رفتنش به خاطر خط پررنگ حضورش در خاطره خانواده و دوستانش تا ابدیت جاودانه می‌ماند

هرچند که نام مادران شهدا جاوید تر از نام فرزندان شان در اوراق تاریخ مزین می شود، اما در کنار مدح و ثنای چهره های مطرح، تصویر و اندوه مادران رنج کشیده و داغدیده هیچگاه تیتر رسانه های محلی نشد، هیچ کس روایتگر رنج شان نشد، چند خطی از درد دل آنها ننوشتند که بلکه اندک مرهمی بر دل داغدیده شان باشد. هر چند که حس دلتنگی انتظار و رنج سالها بی خبری از فرزند را متحمل شدن، فقط خدا میداند و بس

روانش مینویی و یادش تا ابدیت جاودان باد.

فایزه رضائی / ۳۰ بهمن ماه

 

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

11 Responses to “نگاهی مختصر به زندگینامه «شهید مسعود فداکار»”

  1. شهروند اوز گفت:

    خدواند رحمت فرماید. عجب سرگذشت غم انگیزی

  2. ناشناس گفت:

    روحش شاد یادش همیشه ماندگار خوشا بحال چنین پدرومادری که چنین فرزندی داشتند خدا از انها راضی با شد

  3. عبداله فداکار گفت:

    باسلام و خسته نباشید خدمت همه دست اندرکاران نشریه و سایت وزین و جذاب اوزامروز که در انتشار زندگینامه شهید همکاری صمیمانه نموده اند جا دارد تشکر ویژه داشته باشم از خانم فایزه رضایی که بصورت خودجوش که واقعا در این ۳۲ سالی که از شهادت شهید میگذرد کم سابقه بوده و میرفت که خانواده های شهدایی که اسوه صبر و شکیبایی می باشند به دست فراموشی سپرده شوند با این اقدام نشریه و خانم رضایی دوباره زنده شده و جرقه ایی باشد برای انتشار زندگینامه دیگر شهدایی که واقعا غریبانه رفتند و خانواده انان غریب ماندند
    اجرتان با خداوند متعال و اقدام ارزشی شما مستدام

  4. فداکار گفت:

    روحشون شاد و یادشون گرامی?

  5. ناشناس گفت:

    خداوند رحمتشان کند .آبروی اوز هستند.

  6. قدرا پرمون گفت:

    خاطراتی از ۳۲ سال پیش وقتی عزیزانمان در ترمینال بندرعباس جهت رفتن به خدمت سربازی ،زنده یاد مسعود فداکار به اتفاق برادرم مسعود پرمون راهی شدند که مسعود و خانواده مهربانش همیشه چشم انتظار بازگشت عزیزشان بودند برایشان دعای خیر و سلامتی کردیم زمان جنگ ایران و عراق و خانواده‌ها دلواپس فرزندانشان بودند.تلفن نبود. نمی توانستیم از حال و حوالشان باخبرشویم. دوران سخت و غم انگیزی برای خانواده‌ها بود ما در همسایگی هم بودیم با هم بزرگ شدیم مادر شهید مسعود وقتی من را می‌بیند در آغوش می‌گیرد. گریه میکند به یاد روزهایی که به بدرقه فرزندانمان رفتیم و فرزند دلبندش هرگز برنگشت. عزیزی که جانش فدای ملت و میهن شد.یادش گرامی باد.

  7. mat گفت:

    روحش شاد و یادش گرامی

  8. متین فداکار گفت:

    روحشان قرین رحمت .چنین انسان های آبروی یک کشور و ملت هستند

  9. رائد گفت:

    روحش شاد و یادش گرامی ❤.

  10. ناشناس گفت:

    شهیدمسعودفداکارکه درجهت دفاع ازوطن دربرابر دشمن قسم خورده دریادداشتی که خطاب به خانواده اش بوده ، که سربازوطن باشیم!ودشمن به خاک ما طمع وقصدحمله داشته باشد؟!
    بنابراین خانواده محترم وشهید پرورفداکار باید به وجود داشتن این چنین فرزند نام آوری افتخارداشته باشندکه چنین فرزندی دردامن خودپرورش داده وتحویل اجتماع دادهاست
    بااحترام ابراهیم نجم الدینی

نظر سنجی

یک سال از فعالیت شوراهای ششم شهر و روستا گذشت. میزان رضایت شما از عملکرد و فعالیت های سال اول شورای اسلامی ششم شهر اوز چقدر است؟

Loading ... Loading ...
آخرین نظرات
  • جناب احمدی زحمات شما در عرصه خبر و انتشار آن در جامعه ستودنی است، انشاالله در ادامه مسیر موفق باشید...
    در مطلب: تغییر رویه رسانه‌های اوز امروز و پیام اوز در سال ۱۴۰۳
  • برای مراجعه به یک دکتر ساده عمومی باید چند ساعت صبر کنی تا نوبت بهت برسه ...وقتی از کمبود در بیمارستان صحبت می شور یا در گروهی کسی مطالبه گری و یا به نحوه عملکرد بیمارستا...
    اوزی در مطلب: مجمع فعالان حوزه بهداشت، درمان اوز تشکیل شد
  • بهتر است که درطی یک جلسه خیلی جدی در فرمانداری اوز وبا حضور.ریس علوم پزشکی. لارستان ومسولان وجمعی از فعالان عرصه بهداشت. ودرمان. اوز موضوع. نا. رضایتی مردم از عملکرد. مسو...
    قابل توجه فعالان. عرصه بهداشت. اوز در مطلب: ضرورت اقدام کارشناسانه در حوزه بهداشت و درمان شهرستان اوز
  • به نظر می‌رسد قبل. از مطرح کردن. جدایی اوز. از. علوم پزشکی. لار باید. ابتدا درطی جلساتی. با حضور فرمانداروفعالان اجتماعی وکارشناسان بهداشت. ودرمان دلسوز منطقه اوزاز یکطرف...
    کارمند بهداشت ودرمان. در اوز در مطلب: ضرورت اقدام کارشناسانه در حوزه بهداشت و درمان شهرستان اوز
  • بیمارستان گراش پیشتاز خدمات درمان در بین ۳۶ شهرستان فارس است حتی در یکسری شاخص ها برتر از جهرم و فسا هست مثل رادیوتراپی و سی تی اسکن ۲۵۶ اسلایس و جراحی سرطان و عمل آی وی...
    دلسوز در مطلب: ضرورت اقدام کارشناسانه در حوزه بهداشت و درمان شهرستان اوز
  • درود بر آقای احمدی شخصیت محبوب و فراموش نشدنی که عمر جوانی اش را در خدمت مردم منطقه گداشت آری نکات جالب و تخصصی که خود ایشان هم بالاترین سابقه در حوزه درمان و بهداشت منطق...
    پرسنل بیمارستان اوز در مطلب: ضرورت اقدام کارشناسانه در حوزه بهداشت و درمان شهرستان اوز
  • رزود یر جناب احمدی بزرگوار که همیشه دلسوزانه در تمام امور و به خصوص بهداشت و درمان فعالیت می کنند، واقعا از بعضی از افراد تعجب می کنم که همیشه و در همه حال طلبکار هستند و...
    کارمند بومی بهداشت و درمان در مطلب: مجمع فعالان حوزه بهداشت، درمان اوز تشکیل شد
  • با توجه به اینکه بر تقسیم بودجه و امور اجرایی دانشگاه علوم پزشکی مراکز استان نظارت و وسواس بیشتری است پیوستن به دانشکده علوم پزشکی هر شهرستانی اثر گذار عمیقی نخواهد داشت...
    معلم جوان اوزی در مطلب: ضرورت اقدام کارشناسانه در حوزه بهداشت و درمان شهرستان اوز
  • خیلی جالب. سایت شما به مسایل مهم واساسی وزیر ساختی اوزتوجه. دارد مشکلات و کمبودهای بیمارستان اوز از واجبات وامور مهمی. است که مورد توجه جنابعالی. است. موفق باشید. اینشالل...
    از دبی. همشهری در مطلب: ضرورت اقدام کارشناسانه در حوزه بهداشت و درمان شهرستان اوز
  • نوشته جناب آقای ابراهیم احمدی موضوعی است که اغلب قریب به اتفاق مردم شهرستان اوز که هدفی ندارند جزرسیدن به خواسته برحقشان که انصافامظلوم واقع شده اند دراین زمینه همانطوری...
    ابراهیم نجم الدینی در مطلب: ضرورت اقدام کارشناسانه در حوزه بهداشت و درمان شهرستان اوز