هادی صدیقی/ پیام اوز: این ماه پای صحبتهای یکی از نیکاندیشان و فعالین اجتماعی منطقه نشستیم که از جوانی دل در گروِ زادگاه دارد و برای پیشرفت اوز از هیچ کوششی فروگذار نبوده و نیست.
محمد نامی فرزند روانشاد خواجه محمدیوسف نامی، یکم بهمنماه ۱۳۳۹ در اوز به دنیا آمد و هماکنون در دوبی مشغول کسبوکار در زمینۀ ابزارآلات صنعتی است. او که دو سال مدیرعاملی هلالاحمر اوز را در کارنامه دارد،هماکنون عضو فعال و نایبرئیس هیئتامنای دانشگاه آزاد اسلامی اوز دفتر دوبی است و با انجمن خیریه، شورای اسلامی و شهرداری اوز همکاری نزدیک و مستمر دارد. نامی با پشتیبانی فکری، مالی و گذاشتن وقت زیاد، علیرغم مشغلۀ بسیار و همچنین ادارۀ یک شرکت بزرگ بازرگانی، شورای اسلامی شهر اوز را در پیشبرد امور بسیار یاری رسانده است.
محمد نامی که از جوانی در امور شهر فعال بوده و جزو فعالترین جوانان شهر محسوب میشده،ازجمله نیکاندیشان خوشفکری است که با کارهایی همچون نوسازی و بازسازی موتورخانۀ استخر اوزبرای استفادۀ جوانان، تجهیز پارک نوروز به وسایل بازی کودکان، ساخت ساختمان ادارۀ راهوشهرسازی -که به راهاندازی این ادارۀ مهم در اوز منجر شد- و …، نشان داده که توسعۀهمهجانبۀزادگاهش برایش مهم است. همچنین مشارکت در امور خیر از سنین جوانی او را تبدیل به یکی از جوانترین نیکوکاران اوز بدل کرده است که میتواند الگوی سایر نیکوکاران جوان قرار گیرد.
محمد نامی با شهرزاد سلمانپور فرزند مهندس احمد سلمانپور ازدواج کرده، که ثمرۀ این ازدواج، سه فرزند به نامهای یوسف، نیما و شیرین است که هر سه مشغول به تحصیلاند. گفتنی است، همسر ایشان -که هنرمند است و به نقاشی علاقه دارد- دارای گواهینامۀفوقلیسانس اقتصاد از دانشگاه تهران است.
در گفتوگوی پیش رو که در تهران انجام گرفت،بیش از دو ساعت در مورد امور شهر، کمبودها و خوبیهای منطقه سخن گفته شد.با اینکه قبلاً با ایشان آشنایی داشتم،آنچه بیشتر برمن هویدا شد، عشق و علاقۀ محمد نامی به زادگاهش بود و اینکه پیشرفتوآبادانی شهر و بخش اوزازدغدغههای اصلی اوست.
**************
* شما یکی از نیکاندیشان و خیّرینی هستیدکه با این که از جوانی دور از اوز زندگی میکنید، همواره دغدغۀ اوز را دارید. چرا اینهمه به زادگاهتان دلبسته هستید؟
چنانکه مطلع هستید، من در خانهای متولد شدم که بهصورت شبانهروزی پایگاه حل مشکلات و رفعورجوع امور مردم و شهر و نیز پذیرایی و مهماننوازی از مأموران و کارشناسان اعزامی از مراکز شهرستان و استان بود. این موضوع سبب شد ازهمان سنین کودکی در جریان و بعضاً درگیر مسائل شهر و منطقه شوم و از همان سالهابه پیروی از کارهای نیک مرحوم پدرم، عشقِ خدمت در من شکل بگیرد.
* پس از انجام خدمت سربازی،در اوایل دهۀ شصت به مدت دو سال مدیرعامل هلالاحمر شهر اوز بودید. در آن دوره چه کارهایی را به سرانجام رساندید؟
از نخستین کارهایی که در آن دوران انجام دادم،راهاندازی مرکز پرورش اسلامی جوانان هلالاحمر بود که تنها برای برخی شهرها از جمله اوز مجوز فعالیت داشت، ولی تا آن زمان راهاندازی نشده بود. آن بخش را با مسئولیت خودم و بدون استخدام کادر جدید راهاندازی کردم،چراکه مرکز عنوان کرد امکان استخدام نیروی جدید نیست، و من با همان کادر موجود آنرا راه انداختم و کلاسهای متعددی از قبیل کلاس قرآن زیر نظر استاد حنیفی و کلاس گلدوزی به مربیگری خانم زهره امینزاده برگزار کردم و چند تیم ورزشی تشکیل دادم که بعضاً هنوز هم فعال هستند.
در همان زمان به خاطر خشکسالی، از طریق مکاتبه با مرکزتوانستم یک تانکر دهچرخِآبرسانِ نو با راننده برای اوز بگیرم که ابتدا چندماه بهصورت مأموریتی در منطقه حضور داشت و یکبار با اصرار ما مأموریت آن تمدید شد و پس از اتمام دورۀ دوم، با رایزنیهایی که انجام شد و با توجه به کمآبی همیشگی منطقه، توانستیم آن تانکر را با قیمت بسیار ناچیز دولتی برای اوز خریداری نماییم که اگر اشتباه نکنم، آن تانکر هنوز موجود و در حال خدمترسانی است. همچنین یکی دیگر از کارهایی که انجام شد،دریافت مجوز خرید یک دستگاه آمبولانس برای هلالاحمر اوز بود. درزمانی که به خاطرشرایط جنگ تحمیلی وکمبودامکانات،تخصیص آمبولانس به مناطق کوچک بسیارمشکل بود، پس از دریافت مجوز با مساعدت آقای احمد زارع یکدستگاه آمبولانس نو به قیمت ۶۰هزار تومان خریداری شد که شخصاً به همراه آقای زارع به تهران رفته،آنرا به اوز آوردیم.
* پس از بازگشت از خدمت سربازی که در حدودبیست ماه از آن در جبهههای جنگ تحمیلی و در دفاع از میهن گذشت، باز هم در کمک به جبهه فعال بودید. به یاد دارید در سفرهایی که با همراهی تعدادی از همشهریان و در همراهی با شادروان حاج شیخ محمد فقیهی امامجمعۀ فقید اوز و مفتی اهل سنت جنوب به شهرها و روستاهای همجوار تا نواحی بستک داشتید، به نمایندگی از اهل سنت جنوب چهقدر کمک برای اعزام به جبهه فراهم شد؟
در آن زمان ما توانستیم هفت کامیون بزرگ کمک از قبیل مواد غذایی، بهداشتی، پوشاک و … گردآوری و به جبهه ارسال کنیم.
* بهطور معمول هر چند وقت یکباربه اوز سفرمیکنید؟
متأسفانه به علت مشغلۀ فراوان، زیاد به اوز نمیروم و بیشتر برای مناسبتهای خاص سری میزنم ولی همیشه و در هرجایی که باشم، در جریان امور اوز هستم.
* تا چه سالی در اوز زندگی کردهاید ودر چه مدارسی درس خواندهاید؟
من متولد اوز هستم و تا سال ۱۳۶۳ ساکن اوز بودم. دورۀ دبستان را در مدرسۀ بدری سپری کردم و دبیرستان را در مدرسۀ مرحوم حاج هاشم بهروزیان گذراندم. جا دارد ذکر خیری نیز از مرحوم بهروزیان کنم که دبیرستانی که ساخته بودند یکی از بهترین و مجهزترین مدارس شهر اوز و کل منطقه بود که سالن نمایش و زمینهای ورزشی مناسب و کارگاهی مجهز داشت. هرچند دبستان بدری هم که خود اولین مدرسۀ شهر است و به نسبت زمان خود وسیع ساخته شده بود هم مثالزدنی است.
* در مقایسه با گذشته، وضعیت شهر را چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر شما تأثیرگذارترین کاری که در سالهای اخیر در اوز صورت گرفته، چه بوده است؟
در سالهای اخیر تحولات خوبی صورت گرفته است،بهخصوص در زمان دولت اصلاحات که شوراهای اسلامی شهرها تشکیل شدند. پس از آن هیئتامناها و انجمنهای فرهنگی بیشتری جهت پیشبرد امور شهر تشکیل شده است به گونه ایکه احساس میکنم مردم بیشتر در صحنه هستند و امور شهر را در دست دارند. ممکن است در بعضی عملکردها اشکالاتی باشد، ولی همینکه مردم در صحنه باشند، خود باعث پیشرفت و نیز انتقادپذیری مسئولینمیشود.ضمن اینکه تأسیس مراکز آموزش عالی هم تأثیر بهسزایی در رونق و آبادی شهر داشته است.
* آیا پیگیر اخبار اوز هستید؟چگونه از اخبار اوز باخبرمیشوید؟
بله. از طریق شبکههای اجتماعی و سایتها و نیزمکالمات تلفنی و حضوری و نیز دیدار با همشهریان علاقهمند و دلسوز، از اخبار شهر و منطقه خبردار میشوم.
* چه انتظار یا خواستهای از مردم و مسئولین اوز دارید؟
از مردم میخواهمنسبت به شهر احساس مسئولیت بیشتری کنند و بیش از پیش در صحنه حضور داشته باشند. موارد زیادی سراغ دارم که با حضور مردم در صحنه، امور به نحو احسن پیش رفته است. اگر در جامعهای بیتفاوتی باشد، مسئولین هم خوب انجاموظیفه نمیکنند. از مسئولین محترم هم میخواهم به مردم احترام بگزارند و جوابگوی نیازهای منطقی شهروندان در حد توان خود باشند. همچنین مسئولین بایستی در هر مناسبتی به انتقال خواستۀبهحق و ضایعشدۀ بخش اوز -که همان ارتقااست- به مقامات بالاتر کوتاهی و مصلحتاندیشی نکنند.
* دوست دارید در اوز چه تغییراتی روی دهد؟
امیدوارم مسئولین و شهروندان ساکن اوز و خارج از اوز دست به دست هم داده تجارت و کاسبی و تولید را در اوز رونق بخشند. با توجه به اینکه در کل، اوزیها مخصوصاً در خارج از اوز افراد موفقی هستند، میتوانند در شهر کوچکشان هم با اختصاص مقداری از سرمایۀ خود نسبت به این امر مهم اقدام نمایند.
دومین چیزی که اگر اتفاق بیفتدتأثیر خوبی بر شهر میگذارد،ایناست که اوزیهای غیرمقیم نسبت به خریدو یا ساخت خانه یا آپارتمانی در اوز ولو اینکه آن آپارتمان یک آپارتمان کوچک باشد، اقدام کنند؛چراکه با این کار علاوه بر اینکه خود بیشتر راغب میشوند به اوز بیایند و یا با در اختیار گذاشتن آن برای آشنایان و دوستانی که میخواهند به اوز بروند اما جا و مکانی ندارند، سبب رفتوآمد بیشتر به منطقه و ایجاد علاقه و دلبستگی بیشتر به منطقه میشوند. علاوه بر این،ساختوساز هم رونق بیشتری میگیرد و آمار مسکن بالا میرود که درنتیجۀ آن، شهرداری هم از عوارض ساختوساز و نوسازی و غیره بینصیب نمیماند. میتوان مجتمعهای آپارتمانی شکیل و زیبا همراه با امکانات رفاهی و نگهبان در اوز ایجاد کرد تا علاقهمندان بتوانند در این امر سرمایهگذاری کنند. در زمان جنگ ایران و عراق و موشکباران شهرهای بزرگ و نیز جنگ کویت نیز شاهد بودیم همشهریان بسیاری به اوز آمدند و در اوز ساکن شدند که نشان داد داشتن خانه یا محلی برای سکونت در اوز چهقدر میتواند مفید باشد.
* اوزیهای مقیم دوبی همواره و از سالیان دور بیشترین سهم را در عمران و آبادانی اوز داشتهاند. به نظر شما این همت از کجا ناشی میشود و چه چیزی اوزیهای ساکن دوبی را از اوزیهای ساکن جاهای دیگر متمایز میکند؟
در مورد اوزیهای مقیم دوبی و علاقۀ بیشتر آنان به اوز،میتوان به عوامل مختلفی اشاره کرد که از نظر من این عوامل مؤثرتر بوده است: اول اینکه تعداد اوزیهای مقیم دوبی، به نسبت سایر نقاط بیشتر است؛ دوم، رونق تجاری دوبی در سی چهل سال گذشته نسبت به سایر نقاط بیشتر بوده است و طبق سنت خوب مردم ما که بخشی از ثروت بهدستآمدۀ خود را برای کارهای خیر اختصاص میدهند، سبب شده خیرات بیشتری در منطقه به انجام رسانند. سومین دلیل، مراودت معتمدین ساکن دوبی به اوز در سالهای اخیر به خاطر رفتوآمدآسانتری که نسبت به سایر جاها وجود دارد و چهارم،رفتوآمدآسانترهیئتهای اعزامی از اوز برای جذب منابع خیریه به نسبت سایر کشورهایی که اوزیها در آنجا ساکن هستند، بسیار تاثیرگذار بوده است.
* باتوجه به خانوادههایی که نسل نخست مهاجرین اوزی به دوبی بودهاند،میتوان مشاهده کرد که بسیاری ازفرزندان یانوادگان این خانوادههادیگرخودرااوزی نمیدانندوارتباطی باسرزمین مادری ندارند.نسل جوانتر اوزیهای ساکن دوبی نیز که هرگز در اوز نبودهاندو آنجا متولد شده و رشد کردهاند، دیگر مانند والدینشان دلبستۀ شهر آبا و اجدادیشان نیستند. به نظر شما، چگونه میتوان ارتباط را حفظ کرد و آن علاقه را در آنان ایجاد کرد؟
دراین رابطه وظیفۀ اصلی بر عهدۀ والدین است که در صورت امکان، سفری با بچهها به اوز داشته باشند تا حداقل خاطرهای برایشان بماند، که در غیر اینصورت بسیار سخت خواهد شد. باید توجه داشته باشیم آنهایی که کاری انجام میدهند، حداقل تصویر و خاطراتی از اوز در دوران بچگیشان دارند. دومین کاری که میتوان انجام داد، استفاده از شبکههای اجتماعی و یا شرکت در جلساتی است که در مورد زادگاه در دوبی انجام میگیرد.
* پدر و خانوادۀ شما همواره جزو بزرگان و معتمدین اوز و موردعلاقه و احترام مردم بودهاند. روانشاد حاج محمدیوسف نامی که عمری دراز و پربرکت داشتند، عضو اولین انجمن شهر اوز بودند و همواره در کارهایی که مربوط به عمران و آبادانی شهر و منطقه بود، پیشگام بودند؛ از پیگیری و هدایت نظر خیرین و نیکاندیشان به نیازهای اوز و منطقه مانند ساخت جادۀ اوز به بلوکات گرفته تا عمران و توسعۀ شهر اوز و پیگیری امور شهر. لطفاً برای نسل جدید که شاید با ایشان آشنا نباشند و تنها نام نیکشان را شنیدهاند، ایشان را بیشتر معرفی کنید.
دربارۀمرحوم پدرم فکر نکنم بتوانم در این مجال اندک چیزی بگویم جز اینکه پدرم یک تفکر و اندیشه بود که لازم است بیشتر مورد کنکاش قرار بگیرد و بهعنوان یک تفکر که همان عشق به خدمت بود، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و به جوانان انتقال یابد. تا آنجاییکه تحقیق کردهام، در صد سال گذشته کسی سراغ ندارم که مانند ایشان خود و خانواده را وقف خدمت به مردم کرده باشد. در خانۀ ما بر اثر رفتوآمد و مهمانداری زیاد تنها دو روز که همان عید فطر و عید قربان بود کل اعضای خانواده با هم و در کنار ایشان نهار یا شام صرف میکردیم و بقیۀ روزها ایشان حتماً مهمان داشت و جالب اینکه بهجزدرصد کمی که در رابطه با کسبوکار بود،قریب بهاتفاقآنهادر مورد امور جاری شهر و منطقه بود.
* اگر خاطرهای از مرحوم پدرتان دارید و نیز ازدلمشغولیشان نسبت به اوز، برای خوانندگان بفرمایید.
خاطرات زیادی از ایشان دارم، ولی بهطور خلاصه بگویم ایشان جلوۀرنجها و دلبستگیهای انسانی است که سراسر زندگیاش عشق به خدمت به مردم و تلاش برای دفاع از حقوق محرومین و تحقق عدالت بود. من هم سعی کردهام این عشق خمیرمایۀ باورها و اندیشههایم در زندگی باشد و به آن عمل نمایم. آرزو دارم راویِ این عشق کهن باشم.
* با سپاس از وقتی که در اختیار «پیام اوز» گذاشتید، برای کلام پایانی چه سخنی دارید؟
امیدوارمروزی فرا رسد که اختلافسلیقههایی که در شهر وجود دارد، کم شود. این اختلافات همهجا هست و نمیتوان بهطور کامل آن را رفع کرد، ولی هرچه آنها را کمتر کنیم، بیشترین خدمت را به اوز کردهایم.
ایشان علاوه بر کارهای ذکر شده همیسه حامی ورزش اوز بخصوص کاراته هم بوده اند که جادارد بدینوسیله از ایشان تشکر نمایم.
ضمن. سلام. خدمت. جناب. اقای. محمد. نامی. وتایید. صحبتهای. جالب. ایشان. پیشنهاد. می. کنم که. از. ابرو. واعتبار. خودتان. به. عنوان. یک. شهروند. ونیکوکار. وعلاقه. مند. به. زادگاه. خود. از. مسولین. واعضای.شورای شهر. اور بخواهید. حالا که. مساله. ارتقای. اوز. به. علت. انجام. نشدن. تقسیمات. کشوری. معطل. مانده. است. جنابعالی. وجمیع. خیران. اوزی. از. مسولین. در اوز. بخواهید که. برای. استقرار. ادارات. مورد. نیاز. مردم. همت. واقدام. نمایند. تا. مردم ما. برای. کارهایشان. سر. گردان. لار. وگراش. نباشند. الان. اوز. به. اداره. ثبت. اسناد. واملاک. دادگاه. شبکه. بهداشت. ودرمان. نیاز. مبرم. دارد. در حالیک . این. ادارات. در بیرم. وجویم. هم. داربست. ولی. مردم. اوز. از انها. محروم. هستند. به. نظر. ما. اوزیها. در خواست. شما. وخیران. از. شورای. شهر. در این. زمینه. ها. خیلی. خیلی. موثر. است. باتشکر
گفتگوی جالبی بود. کار این همشهری عزیز و سایر عزیزانی که در خارج از اوز زندگی میکنند اما جان و دل در گرو زادگاهشان دارند ستودنی است. از این مصاحبه دانایی و عمق علاقه شان به اوز آشکار است
درباره. پیشنهاد. اقا. یا. خانم. همشهری. از. اقای. محمد. نامی. برای. کمک. وهمکاری. برای. استقرار. ادارا در اوز. چنانچه. شورا. ومسولین. اوز. کمبودی. از نظر. جا. ومکامکان. و مشکلاتی. ازین. قبیل. باشد. باید. با. بزرگان. ونیکوکاران. محلی. ارتباط. برقرار. وموضوعی. را مطرح. نمایند. مسلما در این. ذمینه. هم. مانند سایر. کارهای. عمومی. شهر. همکاری. ومعاضدت. خواهند. کرد. وخود. جناب. نامی. هم. پیشقدم. هستند. اینشاالا