مصطفی ملتفت یکی از جوانان تحصیلکرده و از فعالین اجتماعی، مقاله ای با عنوان«مرگ قلم نزدیک است…» برای چاپ در نشریه پیام اوز ارسال کرده بودند که در پایگاه اوز امروز باز نشر شد. آقای امیررضا رضایی دیدگاه خود را در باره این مقاله ارسال کرده است که با هم می خوانیم:
امیررضارضایی( اوزی): گاهی نوشته ها چنان سوزناکند که به هر سوی می نگری تا بلکه کلماتی را بیابی برای تسلای دل خویش ، درمانده می شوی ..
زیرا که کلمات، به تنهایی معجزه ای ندارند تا آنکه با حرکت همراه شود…
حرکتی تحولی، نخست در درون خویش و سپس بتواند جامعه ای را به سمت تحولی توسعه طلبانه و همه جانبه سوق دهد و آنگاه است که به امید کلماتی همچون دلنوشته شما، ماهایی از اراده برای گشودن دریچه های تحول خواهی شکل می گیرد که از درون آن؛ می توان به جامعه ای خسته ،سلامی برای آغاز یک حرکت نوین داد…
سلام بر شما کنشگر اجتماعی شهر و تعظیم به اندیشه و نگرانیهای بهحق شما، در قبال مردم این شهر….
صدای نگران شما در مقاله ( مرگ قلم نزدیک است ..)و دلشکستگی صاحب قلمانی که مثال زدید…شنیدیم…
صدای نگران دلسوزانی که قلم زدند تا ریسمانی بهدست متولیان شهر دهند ولی بازماندگان اندیشه های انحصار طلبان خشک مسلک، اجازه تفکر به متولیان این شهر را ندادند، اجازه گفتمان برای حل مسائل را ندادند و
چنان می تازند و می درند و به انگهای سخیف سیاسی و جناحی، انگ شهرستیزی و جلوگیری از مسیرهای توسعه شهری، با پرخاشگریهای سلسله وار بر صاحبنظران و صاحب قلمان جوان و یا خبرگانی صاحب نام، می تازند که جز بوسیدن قلم و به کناره ای نشستن و چارهای جز به پستو رفتن دلسوزان و به کنجی نشستن و در حسرت فرصت سوزی ها، روزگار را سپری کردن، دیگر دلیلی یافت نمی شود برای ماندن،
به همانگونه که زیبا، بیان فرمودید…
ولی مگر قلم را می توان کشت، نابود و محو کرد، اگر با قدم همراه شود؟
کدام قلم در ادوار گذشته تاریخ این مملکت، به مرگ رسید تا آنکه عامل حرکت قدمهایی شدند؟ هرچند سالیانی دراز، از مرگ صاحبان قلمش، گذشته بود…
شما کنشگر مدنی شهر را دعوت به (قدم )می کنم…
زیرا قلمی که با قدم در آمیخته نشود، مرگش را باید باور کرد…ولی بدانید آن قلم شما و یادگارفردها، سلمانپورها، نوشادی ها، هنری ها، پارساها، شیخ فقیهیها، سید محمدهاشمیها، فایزه ها، فرهاد ابراهیم پور و و و….. و همه آنانی که قلم زدند و می زنند، نباید به غلاف رود، بلکه باید حرکت کند…
اگرقلم را با قدمدرنیامیزید و اگر درجنبشی تحول خواه و در اتحادی یک پارچه قرار نگیرید ، از جامعه چه انتظار است ؟
آیا وقت آن نرسیده که پرچمدار تحول خواهی باشید و باشند؟.
تحولی که مدتهاست جرقه آن را در بدنه این شهر می بینم…
نگاهی به اطراف این شهر بیاندازید..
. ببینید
از مشاورین جوان فرماندار..
از بخشداران جوان و دلسوزش…
از دفتر نماینده مجلس و مسوولین جوانش…
آیا اینها پتانسیلی برای تحولخواهی، نیست..؟
قلمهای شما کنشگران جامعه را ،
به سمت حرکت دعوت می کنم..
با هرنگاه، هر جناح و هر اندیشه ای جز تخریب، تحقیر، ساختن گردابهای تنشی و هر آنچه اندیشه خودمحوری بر دگرپذیری غلبه کند، دعوت به ورود برای بازو شدن می کنیم…
تا بازوی پرتوانی برای مسوولین خیرخواه باشید..
تا صداهای تحول خواهی در این شهر را بدون تنش، نهادینه کنید…
زیرا که دموکراسی واقعی، حاصل شنیدن و تحمل است …
و به یقین بدانید که دوران اقدامات گروهی برای میدان به درکردنها گذشته است، اگر ثابت قلم، ثابت قدم و استوار در راه تحول باشید حتی اگر نتیجه اش چند نسل ازشما بگذرد..
پس با افتخار حرکت کنید در راهی که مصلحان جوامع در طول تاریخ، ماندند تا سبب ساز رشد بشریت باشند..
یا یحیی خد الکتاب بقوه
برشما با ایستادگی در مسیر حق وخیرخواهی وهمراهی با منافع مردم به معنای تام آن که در این مسیر بسیاری از اول خلقت تا اکنون تلاش کرده اند
هابیل وقابیل برادر بودند؛ منیت رشته برادری را گسست
یک جامعه برای همه اندیشه های خیرخواه!
خواه اندیشه ورزان مستظهر به پول خیرین باشندیا نباشند
واساسا تمکن مالی ناشی از واسطه خیرین بودن ،نباید برخی را دچار اشتباه محاسباتی کند که فعال مایشاء اند.
شهر برای همه شهروندان!
حق اظهار نظر وفعالیت برای همه اندیشه ورزان!
وظیفه متولیان امر بستر سازی مناسب برای حضور همه دلسوزان
ورعایت عدالت وانصاف در تعامل با گروه های مختلف فعال است
تا گروهی خود را برتر از قانون ندانند و با توهم نفوذ وپشتیبان داشتن عرصه را بر سایرین تنگ نکنند.
سلام و درود خدمت برادر ارجمند جناب رضایی بزرگوار؛
در ابتدا بسیار سپاس گزارم که این حقیر را با یادداشت پربارتان مورد التفات و لطف خود قرار دادید.
سپس باید بگویم که با اینکه بنده متاسفانه نه شما را می شناسم و نه ملاقاتتان کرده ام، منتها در ۲سال اخیر که یادداشت هایتان را در سایت های منطقه دنبال می کنم، بسیار از نثرشیوا و پرمغزتان آموخته ام.
در باب یادداشت اخیرم «مرگ قلم نزدیک است» باید بگویم که اتفاقات درون شهرستان گاهی رمق و امید را از ما می گیرد که باعث منزوی شدن می شود، مثال هایی را می شناسم که ترجیح می دهم اسمی از آنها نبرم و حضورا خدمتتان عرض کنم؛ منتهای امر حرف شما دوست گرانقدر درست است، ما راهی نداریم جز همان فرموده شما«توامان کردن قلم و قدم به سمت آینده ای بهتر…» و بقول فیلسوف شهیر آلمانی امانوئل کانت، همواره باید «جرات اندیشیدن» داشت.
وجود فعالین مدنی جوان و خوش قریحه همچون شما، باعث می شود با تمام درگیری های شخصی ام در زندگی، من را امیدوار و ترغیب کند که قلم خود را بر زمین نگذارم و همآره تا جایی که در توانم است، برای زادگاهم با تمام زیبایی ها و زشتی هایش، بنویسم…
به امید دیدار شما برادر عزیزم،
ارادتمندت مصطفی ملتفت.
هرگز نمیرد انکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما . حافظ
حافظ شیرین سخن چند قرن قبل بر عشق و راستی و دوام پاک نیتان صحه گذاشته است و تاریخ کشورمان نیز پر از حلاج ها و امیر کبیرها و مردانی که بازتاب دهنده انسانیت و انساندوستی و حقیت جویی بوده اند و سر بر این راه داده اند . با مردم بودن سختی دارد هزینه دارد برای توسعه شهر و دیار باید تلاش کرد و این تلاش باید صادقانه باشد .
کار روزنامه نگار گزارشگر جستجوست
جستجوی واقعیت ها، خواسته های بحق و بیان و نگارش انها بدور از تشنج افرینی و توطئه و باند بازی است . باید ثابت قدم برای قلم حق بود .
عزیزان در این مطلب که اقای رضایی متن زیبا و حق جویی در باره مطلب اقای ملتفت نوشته اند کار ارزشمندی است که کمتر در مطبوعات ما در دفاع از اهل قلم نوشته شده است . به هر دوی این عزیزان درود میفرستم و باز ارجاع میدهم به همان شعر حافظ که حق گوی عالمی بوده است
به قرار اطلاع فردا ۴ شنبه بین ساعت ۹ تا ۱۰ دکتر کریمی ریس علوم پزشکی. لارستان درسامانه سامد ( تلفن ۱۱۱). پاسخگوی مردم منطقه درباره بهداشت. ودرمان. ومسایل بیمارستانی می با...
قابل توجه اقای احمدی. مدیریت. سایت در مطلب: بهزیستی اوز، دستگاه برتر جشنواره شهید رجایی شد
مردم وبیماران شهرستان اوز از وضع بیمارستان گلایه مند هستند بعلت کمبود تجهیزات ومتخصص اکثر بیماران. را روانه. لار وگراش میکنند بیمارستان اوز باید بخش ای سی یو. داشته باشد....
حرف دل مردم. با فرماندار. اوز در مطلب: فروغ هاشمی با حکم وزیر کشور به عنوان فرماندار شهرستان اوز منصوب شد
با تبریک به فرماندار بومی ودلسوز اوز سرکارخانم. هاشمی. وارزوی این که ایشان بتوانند در زمینه کارهای مهم وزیر ساختی تحولی. در سطح شهرستان ایجاد. نمایند ( رسیدگی به مشکلات و...
تقاضای مردم از سرکار خانم فرماندار در مطلب: فروغ هاشمی با حکم وزیر کشور به عنوان فرماندار شهرستان اوز منصوب شد
با درود و شادباش خدمت سرکار خانم هاشمی، برای ایشان کامیابی در انجام وظیفه و خدمتگزاری به ملت و میهن را خواهانم....
سعیدسیفایی در مطلب: فروغ هاشمی با حکم وزیر کشور به عنوان فرماندار شهرستان اوز منصوب شد
برای رونق. وایجاد درامد برای بیمارستان. استقرار ۲ بخش. سی تی. اسکن. وبخش. ای. سی بو. ( مراقبت ویژه ) لازم وضروری است زیرا باعث میشود. بیماران. رابه لار وگراش حواله ندهند....
پیشنهاد به مسولین بیمارستان اوز در مطلب: مسایل حوزه درمان شهر اوز به شور گذاشته شد
در دیدارهای مردمی. نمایند ه مجلس اقای بروجردی. در اوز. موضوع. راه اندازی. سی تی اسکن بیمارستان بصورت جدی توسط مسولان. وخبرنگاران. واصحاب رسانه. پیگیری شود تا بیماران از ر...
حکایت مسولان. وسی تی. اسکن بیمارستان اوز در مطلب: مسئول بومی و مسئول غیربومی
با نشکر از اقای دستوری این مطالب کلی وروشمند است. لازم است به مسایل مشخص ومطالبات مردم از مسولین بومی بپردازید ودرخواست مردم. رابیان گنید مثل مشکلات بیمارستان وکمبود تجهی...
قابل توجه اقای. دستوری. عزیز در مطلب: مسئول بومی و مسئول غیربومی
مطلب بسیار خوبی بود .نویسنده محترم شما تا الان بدون چشم داشت چه سنگریزه ای از جلوی پای مردم برداشته ازد مثالی بزنید تا مردم هم یاد بگیرند....
شهروند در مطلب: مسئول بومی و مسئول غیربومی
از مطالب اقای دستوری نتیجه میگیریم که دوران خدمت کوتاه است بنابراین. اکنون که شهرستان اوز چندین نفر در راس مسولیت. دارد باید مشکلات وکمبودها. ومطالبات مردم. را پیگیری نما...
کارمند بیمارستان. اوز در مطلب: مسئول بومی و مسئول غیربومی
چنانچه بیشتر مردم نتوانستند دراین جلسه شرکت کنند چرا اصحاب رسانه وخبر نگاران. بومی مطالبات مردم. را مطرح. نکردند. این از وظایف رسانه های محلی. است با تشکر جمعی. از کاسبان...
حکایت جلسه پرسش وپاسخ دراوز در مطلب: محمد لطافت به عنوان رئیس جدید شورای اسلامی شهر اوز انتخاب شد
یا یحیی خد الکتاب بقوه
برشما با ایستادگی در مسیر حق وخیرخواهی وهمراهی با منافع مردم به معنای تام آن که در این مسیر بسیاری از اول خلقت تا اکنون تلاش کرده اند
هابیل وقابیل برادر بودند؛ منیت رشته برادری را گسست
یک جامعه برای همه اندیشه های خیرخواه!
خواه اندیشه ورزان مستظهر به پول خیرین باشندیا نباشند
واساسا تمکن مالی ناشی از واسطه خیرین بودن ،نباید برخی را دچار اشتباه محاسباتی کند که فعال مایشاء اند.
شهر برای همه شهروندان!
حق اظهار نظر وفعالیت برای همه اندیشه ورزان!
وظیفه متولیان امر بستر سازی مناسب برای حضور همه دلسوزان
ورعایت عدالت وانصاف در تعامل با گروه های مختلف فعال است
تا گروهی خود را برتر از قانون ندانند و با توهم نفوذ وپشتیبان داشتن عرصه را بر سایرین تنگ نکنند.
سلام و درود خدمت برادر ارجمند جناب رضایی بزرگوار؛
در ابتدا بسیار سپاس گزارم که این حقیر را با یادداشت پربارتان مورد التفات و لطف خود قرار دادید.
سپس باید بگویم که با اینکه بنده متاسفانه نه شما را می شناسم و نه ملاقاتتان کرده ام، منتها در ۲سال اخیر که یادداشت هایتان را در سایت های منطقه دنبال می کنم، بسیار از نثرشیوا و پرمغزتان آموخته ام.
در باب یادداشت اخیرم «مرگ قلم نزدیک است» باید بگویم که اتفاقات درون شهرستان گاهی رمق و امید را از ما می گیرد که باعث منزوی شدن می شود، مثال هایی را می شناسم که ترجیح می دهم اسمی از آنها نبرم و حضورا خدمتتان عرض کنم؛ منتهای امر حرف شما دوست گرانقدر درست است، ما راهی نداریم جز همان فرموده شما«توامان کردن قلم و قدم به سمت آینده ای بهتر…» و بقول فیلسوف شهیر آلمانی امانوئل کانت، همواره باید «جرات اندیشیدن» داشت.
وجود فعالین مدنی جوان و خوش قریحه همچون شما، باعث می شود با تمام درگیری های شخصی ام در زندگی، من را امیدوار و ترغیب کند که قلم خود را بر زمین نگذارم و همآره تا جایی که در توانم است، برای زادگاهم با تمام زیبایی ها و زشتی هایش، بنویسم…
به امید دیدار شما برادر عزیزم،
ارادتمندت مصطفی ملتفت.
هرگز نمیرد انکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما . حافظ
حافظ شیرین سخن چند قرن قبل بر عشق و راستی و دوام پاک نیتان صحه گذاشته است و تاریخ کشورمان نیز پر از حلاج ها و امیر کبیرها و مردانی که بازتاب دهنده انسانیت و انساندوستی و حقیت جویی بوده اند و سر بر این راه داده اند . با مردم بودن سختی دارد هزینه دارد برای توسعه شهر و دیار باید تلاش کرد و این تلاش باید صادقانه باشد .
کار روزنامه نگار گزارشگر جستجوست
جستجوی واقعیت ها، خواسته های بحق و بیان و نگارش انها بدور از تشنج افرینی و توطئه و باند بازی است . باید ثابت قدم برای قلم حق بود .
عزیزان در این مطلب که اقای رضایی متن زیبا و حق جویی در باره مطلب اقای ملتفت نوشته اند کار ارزشمندی است که کمتر در مطبوعات ما در دفاع از اهل قلم نوشته شده است . به هر دوی این عزیزان درود میفرستم و باز ارجاع میدهم به همان شعر حافظ که حق گوی عالمی بوده است